zaterdag 16 augustus 2008

کوچی و کوچیگری

کوچی و کوچیگری

محمد همایون سرخابی
از لندن
پروردگار بزرگ عالمیان انسان را چنان مخلوق مبتکر، متفکر و خلاق خلق نموده است که از آغاز حیات بدوی تا پویایی ساینس و تکنولوژی معاصر با خلاقیت شگرف ، ابتکار بی نظیر و قبول مشقت ها و زحمات فراوان بر علیه فقر ، مرض ، گرسنگی و آفات سماوی و ارضی بی خوف و بی هراس مجادله و مبارزه نماید و خود را به مراحل از انکشاف ، پیشرفت و ترقی کنونی برساند. وقتی که از واژه کوچی و کوچیگری حرف به میان می آید . به شهادت تاریخ آن دوره از آغاز حیات اولیه و زندگی تاقت فرسای نسان ها در ذهن تداعی می گردد که اثری از انکشاف فکری و پدیده های مدنی وجود نداشت و زندگی مشقت بار به شکل منحط و دشوار آن به شانه های انسان ها گرانی میکرد .
اما خوشبختانه امروز می بینیم که انسان ها با اتکا به خرد و دانش با اکتشافات بزرگ و مهم ساینس و تکنولوژی دست یافته و تغییرات شگرف و مثبتی را در همهء عرصه های زندگی به وجود آورده و جامعه را از چنگال فقر و بدبختی ، امراض و اوهام ، عنعنات دگم و تعبد کورکورانهء بدوی رهایی بخشیده است .
کوچی ها مردمان صاف قلب و ساده دلی اند که عمداً از همه دست آورد های ضروری و با ارزش حیات مدنی و کاروان پر شتاب پیش رفت و ترقی محروم نگاهداشته شده اند. کوچی ها نمادی از بقایای زندگی انسان های بدوی و قرون اوسطی می باشند که جهت تداوم حیات خویش با طبیعت و محیط در مجادله و نبرد دایمی قرار دارند و جز منافع گروهی و قبیلوی ، خویش به سایر مسایل اجتماعی دلچسپی و علاقمندی چندانی ندارند و جهت حفظ آن آماده هر نوع قربانی ، از خود گذری و فداکاری می باشند .
کوچی ها به همهء عنعنات و داشته های بدوی خود رنگ و بوی مذهبی میدهند و مخالفت با آن را دشمنی با دین ، مذهب و غرور قبیله پنداشته و آشتی ناپذیری خود را طور آشکار ابراز می دارند . کوچی ها جهت حل مشکلات و پرابلم های ذات البینی شخصی و اجتماعی خویش محتاج به تدویر جرگه ها اند و با استفاده از تعقل و خرد جمعی در حل مشکلات و منازعات خویش مبادرت می ورزند . کوچی ها در قول خود صادق و به دوستی خود وفادار و در دشمنی بی رحم و سنگین دل اند
در کشور عزیز ما افغانستان متاسفانه زمام داران سفاک و تن پرور که جز منافع گروهی و خانوادگی خویش هرگز به فکر و اندیشه رفاه همگانی ، پیشرفت و ترقی کشور نبودند ، جهت تحکیم پایه های حاکمیت ننگین و تداوم حیات چرکین خویش متاسفانه جامعه را به تاریکی فقر و غربت نگاهداشته و از کوچی ها منحیث حربه و ابزار موثر جنگی جهت ایجاد فاصله و دشمنی میان اقوام و تبار های مختلف کشور استفاده نموده اند. یورش وحشیانه اخیر کوچی ها در بعضی از ولسوالی های مربوط به ولایت میدان و وردک و کشتار بی رحمانهء مردم دلیر و زحمت کش هزاره پدیده جدیدی نیست بل از قرن ها به این سو این روش ظالمانه ادامه داشته و از هر دو طرف هزاران هموطن بیچارهء ما را به کام نیستی کشانده است . مگر این وسایل اطلاعات جمعی جهان معاصر است که در اقصی جهان ما را از رویداد های تلخ و درد های بیکران مردم ما آگاهی می بخشد و از زخم های چرکینی که در وجود مردم ما شکل گرفته است پرده می درد . حقیقت قضیه در این است که یورش کوچی ها در مناطق مرکزی کشور به اساس فرامین غیرعادلانه شاهان مستبد و زمامداران فاشیست گذشته و تحریکات بی شرمانهء طالبان نکتایی پوش داخل حاکمیت صورت گرفته و میگیرد . این وظیفه دولت است که به تداوم زندگی نکبت بار و بدوی کوچی ها خاتمه بدهند، تا نسل های آینده کوچی ها نیز از مزایای حیات مدنی بهره مند شده و به زندگی ننگین قرون اوسطایی و جنگ های برادر کشی خاتمه بدهند و بیش از این من حیث وسیله و ابزار دشمنان میهن مورد استفاده قرار نگیرند.
مردم افغانستان در هر گوشه از جهان که قرار دارند با شنیدن اخبار تکان دهندهء تراژیدی کشتار بی رحمانه برادران هزاره ما ، تخریب و به آتش کشیدن منازل و کشت زار ها ، قطع اشجار ، غارت دارایی های شان سخت خشمگین گردیده و با گردهمایی ها و نشر اخبار و مقالات نفرت و انزجار عمیق خود را ابراز می دارند هزاره ها در واقعیت مانند اوزبیک ها ، ترکمن ها ، قرغیز ها ، قزاق ها ، اویغور ها ، آزری ، ها و غیره یکی از شاخه های پر بار، بزرگ و برومند ترکان جهان محسوب میگردند و مانند سایر هم تباران ترک خویش در ایجاد مدنیت های بزرگ منطقه و جهان مصدر خدمات بس بزرگی گردیده و نام خویش را با غرور و افتخار ثبت تاریخ نموده اند .
تاریخ گواه آن است که سلاطین بافرهنگ و شاهان دلیر ترک در افغانستان بعد از فتوحات جهت جلو گیری از ایجاد بی نظمی و نا آرامی در شهر ها و رفع فضای خوف و ارعاب شهروندان ، قشون ها و دسته های بزرگ جنگی سربازان و افسران خویش را همیشه در مناطق دور و خارج از شهرها جابجا می نمودند تا مال و ناموس مردم از گزند اجحاف سربازان و افسران جنگی در امان باشد این دسته های جنگی هزار نفری را مینگ ها میگفتند کلمه مینگ به زبان ترکی معنی هزار را میدهد سر افسران این فرقه های جنگی را به نام مینگ باشی ( فرقه مشر) یاد می نمودند. در مناطق ترک نشین کشور همین اکنون نیز محلاتی به نام مینگ ها وجود دارد و به همین نام یاد میشود. ولی در مناطق تاجیک نشین عوض کلمهء مینگ کلمهء هزار و یا هزاره استعمال گردیده و طی قرون متمادی نام مینگ ها به اسم هزاره ها مبدل و مورد استفاده و استعمال قرار گرفته و به این شیوه این تبار از ترکان به نام هزاره ها مسمی و ثبت تاریخ گردیده است
بناً همه مردم کشورما و به خصوص ترک تباران افغانستان از وقوع حوادث تلخ و جان کاهی که بین برادران ترک نژاد هزاره و کوچی ها صورت گرفته است سخت خشمگین گردیده ، نفرت و انزجار عمیق خود را در زمینه ابراز میدارند . توقع جدی ما از دولت کنونی محترم حامد کرزی رئیس جمهور منتخب مردم این است تا به طور جدی و پیگیر جلو تحریکات شرم آور طالبان نکتایی پوش داخل حاکمیت را گرفته و به ادامه چنین تراژیدی های خونین برای همیشه خاتمه بدهند و نگذارند که بیش از این خون برادران هموطن ما با چنین بی تفاوتی ها و شیادی ها ریخته شود و عزیزان هر دو طرف در سوگ نبود اعضای خانواده خود اشک بریزند و با خون خویش نهال دشمنی و انتقام جویی را آبیاری نمایند .
و من الله التوفیق
لندن 14 آگست 2008

Geen opmerkingen:

 
  • بازگشت به صفحه اصلی