vrijdag 1 augustus 2008

توطئه افغان ملت و بحران امان ا لله خان پس از یک سده

توطئه افغان ملت و بحران امان ا لله خان پس از یک سده

ندیم خراسان مهر

اخیراً سازمان افغان ملت با استفاده از تسلط خود بر دولت کرزی و هم با امکانات مالی که تمام شاهرگ های اقتصادی دولت و کمک های جامعه جهانی در اختیارش قرار دارد یک بازی جدید را در تحت بهانۀ توهین توسط عبداللطیف پدرام رهبری کنگره ملی افغانستان به شاه امان ا لله براه انداخت. این گروه با راه اندازی مظاهرات در کابل و برخی ولایات کشور عملاً در تحت بهانه دفاع از امان الله خان دست به تنش قومی زد.

جالب اینست دشمنان تاریخی امان الله امروز مدافعین امان الله شده اند. چنانچه کسانی در زیر چترقومگرایی افغان ملیتی ها دست به مظاهره زدند که پدران بسیاری آنان به کمک انگلیسها در خوست، پکتیا و ننگرهار شاه اما ن الله را کافر و مزدور روس می خواندند و برای سر نگونی وی از هیچ تلاشی دریغ نورزیدند. داستان ملای لنگ خوست و شورش ننگرهاری ها را تاریخ فراموش نکرده است.

مجلس سنای افغانستان در تحت رهبری سبقت ا لله مجددی نیزبا پیروی از توطئه افغان ملتی ها ذریعۀ یک فطع نامه خواهان محاکمه پدرام و منع فعالیت حزب کنگره ملی افغانستان شد. شگفت آور اینست که خانواده حضرت محددی به تحریک انگلیسها و چاپ فوتو های ساختگی عریان ملکه ثریا خانم شاه امان الله، وی را کافر نامیده و تا روز سرنگونی شاه اما ن ا لله آرام نه نشستند، اما اکنون آقای سبقت الله مجددی در جملۀ هواخواهان دروغین امان ا لله بعد از یک سده مبدل شده است.

پرسش اساسی اینست که افغان ملتی ها با سوء استفاده از نام شاه امان الله چه می خواهند؟

به نظر بنده افغان ملیتی ها چندین هدف را با ابزار سازی شاه امان ا لله تعقیب می نمایند:

1. تصفیه حسابات با پدرام- از مدتها قبل قبیله سالاران برتری طلب تحت رهبری کرزی- احدی افغان ملتی مصروف توطئه و پیدا نمودن بهانه برای بیرون راندن پدرام از صحنه سیاسی افغانستان می باشند. زیرا کنگره ملی و پدرام بحیث رهبر آن بحیث یگانه سازمان سیاسی در افغانستان می باشد که با شجاعت از سیاست های کرزی بخصوص سیاست های تبارگرایی کرزی و حزب افغان ملت که در تار و پود دولت کرزی ریشه دوانیده است انتقاد می نمایند. افزون بر آن در میان تمام روشنفکران و شخصیت های سیاسی فعال در عرصه سیاست افغانستان پدرام پیشگام ترین شخصیت در مخالفت به سیاست های غرب بخصوص آمریکاییها و انگلیس ها در افغانستان به ویژه در رابطه به کشتار مردم ملکی توسط آنان و هم چنان سازش سری و پنهانی آنان با طالبان و پاکستان به حساب می آید.

تجارب حکومت داری کرزی در هفت سال اخیر نشان داد که گروه افغان ملت-کرزی هر نوع انتقاد را می توانند تحمل کنند، اما نقد بر سیاست های قومگرایی شانرا هر گز تحمل کرده نمی توانند. به بیان دیگر دولت کرزی نمی خواهد که شخصیت های مثل پدرام و کنگره ملی سیاست های تبارگرایی و برتری طلبی حکومت قبیله گرای آنها را افشا نمایند.

چنانچه در هفت سال اخیر هر گروه ایکه در برابر تعصب و رویکرد های قبیله گرایی کرزی و متحد آن یعنی آقای احدی مقاومت نمودند، به دسایس مختلف به کمک حامیان خارجی شان از صحنه بیرون رانده شدند. پدرام تا حال هر گز سر تعظیم به تعصبات آنها خم نه نمود و با بسیار شهامت در مقابل آنها ایستاده است.

نقد عادلانه و شفاف پدرام از روشهای حکومت داری شاه امان الله و دیگر رجال افغانستان در دوسده اخیر خشم تبارگرایان حکومت کرزی را بر انگیخته و از آن بهترین بهانه برای تصفیه های سیاسی و قومی یافتند. اما این نخستین و یا اخرین توطئه و بهانه جویی علیه وی و دیگر رقبای حلقات متعصب دولت کرزی نخواهد بود. چنانچه چندی قبل در نتیجه یک توطئه دیگر که بر علیه جنرال صاحب عبدا لرشید دوستم و پدرام توسط کرزی- احدی براه افتیده بود، آنها در خانه نظربند قرار گرفتند و تا حال در زیر قشار نظامی، روانی و جنگ تبلیغاتی قرار دارند. اما به نظر می رسد که نه پدرام مرد ترس است و نه جنرال دوستم. آنها در سه دهه گذشته یکی در عرصه نظامی و دیگری در عرصه فرهنگی و مبارزه قلمی از شهرت و محبوبیت در میان مردم برخور دار استند.

2. نمایش قدرت- افغان ملیتی ها که در زمان طالبان بحیث آیدیولوگ و راهنمای قومگرایی حکومت تروریسم طالبانی در زیر چتر آی اس آی فعالیت می نمودند، اما بعد از سقوط طالبان در چهره دموکرات در زیر چتر آمریکاییان وارد صحنه بازی شدند. در هفت سال گذشته توانستند با بیرون راندن نیروهای جبهه متحد شمال و بسیاری شخصیت های ملی از صحنه سیاسی افغانستان در تار و پود حکومت کرزی تحت الحمایه غرب ریشه دوانیده عملاً شاه رگ های اقتصادی، دولت را در دست دارند. افزون بر آن تمام سیاست های تبارگرایی و دامن زدن به اختلافات زبانی را طرح و تطبیق می نمایند. اکثریت توطئه ها توسط احدی و باند وی بر علیه شخصیت های غیر پشتون طراحی میشود.

باند افغان ملتی با استفاده از نام شاه امان الله نه تنها می خواهند که لطیف پدرام را از صحنه بیرون بسازند، بلکه می خواهند نمایش قدرت کنند. آنان تصور می کردند که می توانند یک بخشی بزرگ جامعه را در خط قومی در دام انداخته و در آستانه انتخابات قریب الوقوع بدور خویش بسیج نمایند. اما در عمل آنان صرف چند نفر غافل و یا فرصت طلب را توانستند تحریک کنند و نه توانستند به کام برسند. اماحادثه توطئه علیه پدرام نشان داد که افغان ملتی ها از هیچ وسایلی نامشروع و خطرناک ضد ملی برای تسلط کامل بر افغانستان در خط قومی و زبانی روگردان نیستند.

3. سرکوب داعیه های حق طلبی- قبیله گرایان با مجازات نمودن پدرام می خواهند به همگان نشان دهند که هیچ کسی به خود جرئت نقد بر آدرس شخصیت های پشتون تبار را ولو هر قدر ظالم، مستبد، متعصب و جنایتکار و و طنفروش هم باشد( تعداد شان متاسفانه کم هم نیست) نکند. بدین وسیله آنها می خواهند بر همگان تلقین نمایند که تمام شخصیت های سالم و نا سالم وابسته به دنیای قبیله واجب الاحترام و خارج از دایره انتقاد می باشند. در آخرین تحلیل آنها می خواهند صدای هر نوع اعتراض و عدالت طلبی اقوام غیر پشتون را سرکوب و در گلوی شان خاموش سازند طوریکه در دو سده گذشته اسلاف شان نموده بودند.

جالب اینست که امتیاز طلبی، تعصب و گستاخی افراطیون قبیله سالار در زیر حمایت قوت های خارجی حتا تروریسم جهانی تا آن حدی رسیده که بخود حق می دهند تمام شخصیت های متعلق به اقوام غیر پشتون بخصوص شخصیت های شایسته، نیک نام، نام آورد، قهرمان و تاریخ ساز آنها را به انواع و اشکال مختلف تحقیر و توهین و بدنام بسازند. به بیان دیگر شخصیت های تاجک، هزاره، ازبک و همه اقلیت های قومی افغانستان علیرغم خدمات تاریخی، فرهنگی و قهرمانی آنها، همواره توسط فبیله پرستان در جامعه بحیث دزد، بچه سقاب، گلم جم، ملیشه، جنگ سالار، جنایت کار، وطنقروش و خلاصه هر عیبی که در عالم بشریت معرقی می شوند.

بدین ترتیب آنها می خواهند نه تنها داعیه های برابری و حق طلبی غیر پشتونها را به کمک حامیان جهانی شان سرکوب نمایند، بلکه حذف هویت نموده به زور در فرهنگ بدوی فبیله هضم نمایند. این همان بر نامه ایست که توسط حزب قاشیستی افغان ملت و دیگر قبیله سالاران قرون اوسطایی در مانفیست بنام" دویمه سقاوی" به بسیار صراحت ماده به ماده تذکر رفته است.

4. انحراف اذهان عامه- حکومت کرزی- احدی افغان ملتی غرق در نا امنی، فساد، تجارت هیرویین و غصب جایداد های مردم توسط برادران کرزی و دزدان وزارت مالیه گروهک قاشیستی افغان ملتی می باشد. افزون بر آن گروه مذکور در کرسی قدرت در سایه مزدوری به غرب قبل از همه به قیمت خون و توهین مردم شریف و فقیر پشتون توسط آمریکاییها تکیه زده اند بی آنکه پروای جان، مال و ناموس آنان را داشته باشند.

با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری تیم متعصب تمامیت خواه کرزی- احدی افغان ملتی با استفاده از همه وسایل داخلی و خارجی دست به تعصبات زبانی، قومی و اجتماعی زده تا فرصت بیشتر به تداوم حاکمیت مافیایی شان بدست بیاورند.

واقعیت اینست دولتی که تمام کارنامه هفت ساله آن به جز از توطئه چینی بر علیه رقبایش، دامن زدن به اختلافت قومی، زبانی، مافیا گریی، قاچاق مواد مخدر، چور و چپاول دارایی های ملی و کمک های جامعه جهانی و مزدوری به غرب باشد، چه انتظاری دیگری می توان از آنان داشت. به همینگونه دولتیکه شالوده فکری و عقیدتی آنرا نژاد پرستی و فاشیسم افغان ملیتی تشکیل بدهد، هرگز نمی توان از آن همزیستی و برابری میان اقوان و فرهنگ ها را انتظار داشت.

دست آورد های بازی افغان ملت

واقعیت اینست که بازی غیر شریفانه و ابزاری احدی افغان ملتی از نام شاه امان الله قبل از همه به شاه امان الله زیاد ضربت زد تا لطیف پدرام. بسیاری کسانیکه به شاه امان الله تا حال به دیده نیک می نگریستند، حالا با دیده شک نگریسته وی را نیز در جمله حکمرانان متعصب قبیله به شمار می آورند.

باید گفت قومی سازی شاه امان الله بحیث ابزار حفظ قدرت و حذف مخالفین سیاسی نه تنها خیانت به شاه امان ا لله خواهد بود، بلکه باعث کشمکش قومی شده و شاه امان الله بعد از یک سده نام نیک قربانی نژاد پرستان افغان ملیتی و متحدین آنان خواهد شد. این در حالیست که امان الله خان در میان تمام حکمرانان پشتونبار افغانستان یگانه شخصیتی بود که صرف نظر از بسیاری اشتباهتش به خاطری ترقی طلبی اش نام نیک داشته است و مورد احترام همگان قرار داشته است.

اما ناگفته نباید گذاشت که امان الله از هیچ پشتون متعصب خویش در تاریخ افغانستان در پشتون پرستی و برتری جویی قبیلوی و زبانی کمتر نبوده است. برخی مشکلات میان قومی افغانستان محصول سیاست های قوم گرایی وی بخصوص انتقال نا قلین به شمال و غصب ملکیت مردم شمال به نفع ناقلین از ماورای خط دیورند. اسناد بسیار فراوان در زمینه موجود است، اما اینجا گنجایش نشر آن نیست. اما باوصف آن تا حال سیاست های تحول طلبی و تجدد طلبی وی در آوایل سده بیستم باعث آن شده بود که مورخین افغانستان حتا فقید غبار از تذکر سیاست های قوم گرایی امان ا لله خود داری نمودند. بناً نقد آقای پدرام از سیاست های قوم گرایانه امان الله نه تنها تهمت به شاه مذکور نیست، بلکه یک واقعیت روشن است و نباید از آن بهانه برای تجارت سیاسی افغان ملت مبدل گردد.

در فرجام باید گفت شاه امان الله مثل هر انسان نه فرشته بود و نه بدون اشتباه. در جهان امروز در پرتو دانش نوین خیانت و خدمت هیچ انسان پنهان نمی ماند. تفکر پوچ قبیلوی اینکه هر شخصیت پشتون مقدس، واجب الله احترام و ملی است و غیر پشتون دزد، بچه سقاب، گلم جمع، جنگ سالار،مزدور و غیر ملی نه تنها قابل تحمل نیست، بلکه هر گز به کام نمی رسد. پیامد چنین روشی توهین آمیز و تبعیضی باعث آن میشود که هیچ شخصیت پشتون تبار نه تنها مورد احترام قیر پشتونها قرار نخواهد گرفت، بلکه هیچ قدرتی نمی تواند به زور کسی را محبوب بر در قلوب و اذهان دیگران بسازد. هر نوع توهین و تحقیر شخصیت های مرده و زنده تاجک، ازبک، هزاره، ایماق، تورستانی، پشه یی و همه غیر پشتونها پاسخ آن دشنام و توهین به آدرس پشتون ها را در پی خواهد داشت.

ضرب ا لمثل مشهور است: چیزی راکه به خود نمی پسندی به دیگران مه پسند!

اگر می خواهی احترام شوی به دیگران احترام کن!

khawaran

Geen opmerkingen:

 
  • بازگشت به صفحه اصلی