woensdag 6 augustus 2008

تمامیت خواهی نژاد پرستانه

تمامیت خواهی نژاد پرستانه

سید احمد شاه دولتی فاریابی

تاریخ نشان میدهد تا دوران سقوط رژیم های نژاد پرستان به رهبری هتلروحزب سوسیال ناسیونالیست آلمان که ازطرف سازمان های تحول طلب بنام (آلمان نازی) مسمی گردید نژاد افراد مربوط به گروه حاکم درجامعه را سزاوارهمه چیز وسایرین را غیرازانجام خدما ت برده وارسزاوارهیچ قدرتی نمیدانسته اند .

تا آغازقرن بیستم میلادی که دراکثرکشورها بنیاد رژیم ها برمبنای قومی استواربوده امپراتورها وسلاطین درمناطق مختلف جهان وقتی به قدرت میرسید ند قوم خودرا ملت برتروسایرین را بنام شاخ وبرگ تبارواتنیک اقلیت یاد مینمودند که درافغانستان همین مفکورۀ منسوخ هنوزازطرف مشتی ازفا شیست مشربان تبلیغ مخفی وعلنی تبلیغ میگردد مانند ناسیونالیست های قرون گذشته قبیلۀ خود را که درژیم شاهی مربوط به قدرت حاکمه بود وطن پرست ترین افراد قلمداد مینمایند که ای طرزفکردرحقیقت برترشمردن قوم خود ازدیگران است امپراتوران آنزمان علاوتاً درچنین شرایطی نژاد خویش را مکلف به آموزش زبان مشترک موجودرجامعه نساخته دیگران را مجبوربه یاد گرفتن زبان محلی وکلتورخود می سا خته اند که این عمل نیز درزمان شاه ازطرف درباریان درپیش گرفته شد تا زبان پشتورا بجای زبان فارسی ترویج نمایند که منتج به نتیجه نگردید ، ازدوسال به این طرف که فا شیست خویان قدرت های بیشتری را دردولت بدست آورده اند درصدد گسترش دادن زبان خود ومحدود ساختن زبان فارسی که زبان مشترک عموم مردم افغانستان است برآمده اند تارخ نشان میدهد که بجزازامپراتوران وشاهان تورک تباران درآسیا که زبان مشترک ساکنین آن فارسی بوده به تقویۀ این زبان مشترک وکلتورمشترک کوشیده اند شاهان وامپراتوران قاره های دیگرهمیشه درفکرتعمیم زبان وکلتورخود بوده اند اما بعدازجنگ جهانی دوم که شرایط واوضاع جهانی متحول گردیده بجای سلطۀ قومی که متهم به نازیزم واپارتاید شده بود موضوع ناسیونالیزم به شکل دیگری طرح گردید که مطابق این طرح تمام ساکنین یک کشورملت خوانده شد ه شرایط ( ملت بودن ) تذکاریافت اما درکشورهای عقب مانده نظیرافغانستان که حکومت های استبدادی قوم گرا ونژاد پرست درقدرت بودند حق مسلم سایراقوام را غصب کردند وشرایط ملت بودن را که عمده ترین آن مشارکت درامورسیاسی ، تساوی حقوق کلیه اقوام درکشور، داشتن منافع مشترک درعرصه های فرهنگی واقتصادی بود اقوام دیگررا ازآن محروم نگهداشتند وشرایط ملت بودن را( به داشتن حکومت مرکزی واحد درمحدودۀ جغرافیائی معین ، بیرق استقلال ، اطاعت ازاوامر مقامات با لائی وامثال آن) منحصرساختند .

مردم عدالت پسند افغانستان دریک قرن اخیرمخصوصاً پس ازختم جنگ دوم جهانی برای رسیدن به حقوق حقۀ خود مطابق تعریف سیاسی(ملت ) با ایجاد سازمان های سیاسی واجتماعی ومذهبی تلاش های چشمگیری نموده اند ودرشرایط امروز افغانستان که یکصد سازمان مربوط به احزاب سیاسی وچندین سازمان مختلف دیگردرصحنه حضوردارند که بصورت مستقیم وغیر مستقیم به ظاهرشعارداده اند دربارۀ اعادۀ حقوق سیاسی غصب شدۀ ملیت ها ونژاد های دیگرازچنگ قدرت های حاکمۀ نژاد پرست وقوم گرامبارزه میکنند اما تا کنون مؤثریت مبارزۀ آنها چندان احساس نمیگردد که دلیل آن نیزوابستگی های مستقیم وغیرمستقیم بسیاری ازفعالین سازمان های حزبی وسیاسی به حزب بد نام نژا دگرا شا ید با شد ، داشتن تمایلات فعا لین سیاسی به سازمان های عقبگرا وارتجاعی که با رها عملکردهای غیردموکراتیک ونژاد پرستانۀ آنها درعرصۀ کاروپیکاردرگذشته وحال به اثبا ت رسیده است بمعنی انحراف آنها ازمشی اصولی دموکراسی وعدالت اجتماعی است که درمرام نامه های شان تذکاریافته است ، عده یی ازافراد که با وجود داشتن تحصیلات عالی ویا تحصیلات بالاتروکمترهنوز درباطلاق نژاد پرستی وضدیت با نژاد های دیگربند مانده وحتی درلباس نویسنده گی بصورت وابسته وغیر وابسته با منابع معین ، تخریب شخصیتی وسبوتاژ خصمانه علیه شخصیت های برازند ۀ اقوام دیگربا قلم وزبان می تازند که هرکلمه وحملات ارایه شدۀ ایشان حکا یتگرعقب مانده گی ذهنی وغرق بودن آنها درلجن تعصبا ت قومی ونژادی است .

ویب سایت بینوانوشته است (اړینه یادونه :هغه پیامونه له خپریدوپاتی شوی چی پکی دویناعفت ته پام نه ووشوی) این نوشته میرساند که عده یی ازنویسنده گان وباسوادان آغوشته به رنگ خصومت قومی که شاید خودرا برترازدیگران نیزفکرمیکنند دورازادب ونزاکت انسانی واسلامی به اصطلاح ازچته وچوکات برآمده آنقدرتحریک وعصبانی گردیده اند که متوصل به دشنام گوئی به آدرس دوکتورلطیف پدرام رئیس حزب کنگرۀ ملی شده اند...

این تیپ افراد اگربچه جوان باشندملامت نیستند زیرا آنها ازطرف بزرگترها تحریک وتشویق گردیده به گمراهی سوق شده اندوبصورت دنباله روانه وگمراهانه عمل کرده اند که هرگاه حقیقت را دریا بند ازاین اعمال گمراهانۀ شان انصراف نموده ، راه حقیقت را درپیش میگیرند وزمانی را که درطی طریق گمراهی ازدست داده اند نادم وپشیمام خواهند گردید وبرای تلافی آن تلاش خواهند نمود اما آنها ئیکه آگاهانه ومغرضانه دراین راه خصومت با اقوام دیگرگام برداشته اند درگوش شان پردۀ غفلت افتاده است که آوای حق را نمیشنوند ، درچشمان شان پرده یی نا مرئی جاگرفته است که واقعیات عینی را نمی بینند ، درقلب های شان مهر جهالت نهاده شده است که حقایق را نمی پذیرند ، آیت قرآن (ختم الله علی قلوا بهم وعلی سمعهم وعلی ابصارهم غشاوة) درهمین زمینه همان طوریکه نوشته شد حکم میکند .

کسی بنام محمد امین بسمل تحت عنوان( په ړنده پشوموږک مه نیسی) مطالبی درسایت( بینوا) نوشته است که ضد یت اورا با لطیف پدرام رئیس حزب کنگرۀ ملی ورئیس جمهورکرزی نشان میدهد واین ضد یت را علیه پدرام میتوان تبارگرائی تعبیرنمود که گفته های احتمالی پدرام علیه امان الله خان یک بهانه برای ترکش عقده های نژادی نویسنده علیه شخصیت های تا جیک ها ، اوزبیک ها وهزاره ها بوده است اما ضد یت او با حامد کرزی برآورده نشدن خواست فا شیست مآ با نۀ او درمورد تحت فشارگذاشتن بزرگان اقوام غیر پشتون مخصوصاً (پیشگامان تاجیک ها ، اوزبیک ها وهزاره ها) است که اکثریت نفوس افغانستان را تشکیل مید هند، این چرند نویس که روح دیکتا توری وتحمیل ارادۀ خود بردیگران دران احساس میگردد ، درحقیقت رئیس جمهورکرزی را به پشک کورتشبیه کرده وتلویحاً گفته است که ازدست اوچیزی ساخته نیست .

حامد کرزی یا هررهبر دیگربا داشتن استقرار واستقلال فکری لازم ، درصورت ضرورت با اخذ مشوره ازمشاورین موظف ودوستان داخلی وخارجی خود دربرخورد با قضا یا موضع گیری میکند واگربه گفته های خام وناپخته واحساساتی مملو ازغرض ومرض دیگران عمل نماید به آلۀ دست این وآن بد ل گردیده اهلیت واهمیت رهبری جامعه وملت را ازدست میدهد بناءً تشبیه رئیس جمهور به پشک کور نمیتواند محرک رئیس جمهوربرای برآورده شدن اهداف مغرضانه کسی گردد بلکه این قسم افاده ها بازگو کنندۀ وزن شخصیتی گوینده ونویسندۀ چنین مطالب آلوده به غرض ومرض میباشد .

امین بسمل نوشته است ( زه له خپلوټولوهغوگرانولیکوالانواوټولنوڅخه مننه کوم چی د منفورافغان دوښمنه لطیف پدرام له شرمه د که څرگندونه یی غند لی اودهغه د محاکمی غوښتنه کړی ده ) امین بسمل دراین نوشته بحیث مسئول دسیسه علیه دوکتور لطیف پدرام با تشکرازنویسنده گانی که علیه پدرام چیزی نوشته اند خودرا سرحلقۀ با ند مخالفان پدرام وانمود کرده است واینکه چرا اورا منفورودشمن افغانها گفته توضیحات نداده است .

منفوریک کلمۀ سیاسی مذهبی است که دارای مفاهیم خاص درهردو عرصه میباشد : درعرصۀ سیا ست آنانیکه موضع گیری معین سیاسی نداشته معتقد به ستراتیژی خاص نبا شند وبرای رسیدن به دموکراسی ، تساوی حقوق ، عدالت اجتماعی ومتساوی الحقوق بودن کلیه اقوام ساکن دریک کشوررا قبول نداشته ودراین راه سنگ اندازی نمایند وتلاش هائی برای خنثی کردن اینگونه پلان های عامه پسند بکنند ازدید گاه سیاسیون وفادار به آرمان مردم عدالت خواه ، منفورشناخته میشوند .

ازلحاظ مذهبی : منفوربه آنانی اطلاق میگردد که خلاف احکام شریعت وکتب مقدس مذهبیون مغایر به منافع عمومی وخلاف

خیرمردم عمل نمایند وکارهای خلاف اخلاق اجتماعی را انجام بدهند ویا تبلیغ بکنند .

اما لطیف پدرام که دررشتۀ علوم اسلامی وفلسفه تحصیلا ت عالی خودرا به پایۀ اکمال رسانیده وصا حب تا لیفات متعدد درعرصه های مختلف میباشد نه تنها منفورگفته نمیشود بلکه طرف قبول جامعه وروشنفکران تحول طلب وعدالت خواه قرار داشته وازلحاظ سیاسی دارای موضعگیری عملی ودرحا ل مبارزه برای متساوی الحقوق گردانیدن تمام اقوام ساکن درکشورازراه مشارکت دادن مردم به امورسیاسی درچوکات سیستم فدرالیزم است که درجهان امروزی یک سیستم قابل قبول برای اکثریت مطلق ملل جهان بشمار میرود .

ازلحاظ مذهبی نیز لطیف پدرام نسبت داشتن آگاهی لازم ازا حکام شریعت وشناخت عمیق ازروح وروان مردم افغانستان پای خودرا بیرون ازاحکام اسلامی نگذاشته ومسبب بروزنا رضا ئیتی مردم نگردیده است بناءً منفورگفتن پدرام نما یانگرغیظ وغضب آلوده به احساسات منفی مغرضانه وخصما نۀ گویندۀ این چرند است .

امین بسمل که لطیف پدرام را دشمنان افغانها گفته است منظورش پشتون ها باشد هیچ اسنادی درمورد لطیف پدرام این گفته را ثابت نخواهد کرد واین دروغ مغرضانه واتهام محض است .

واگرمنظوربسمل ازکاربرد ( دشمن افغانها) درمورد پدرام ، تمام ساکنین افغانستان باشد که طبق حکم قا نون اساسی همۀ اقوام ساکن درافغانستان (افغان )گفته شده اند نیز دروغ است زیرا لطیف پدرام ده ها وصد ها هزار دوستان صمیمی وفا دار به آرمانهای افغانستان شمول خود دربین تمام اقوام افغانستان وحتی پشتون ها دارد ، بناءًچنین شخصیت ملی گرا ودانشمند علوم اسلامی وفلسفی رادشمن افغانها وانمود کردن ، صاف وساده دروغ وشیطنت کاری ونگرش نژاد پرستا نه است .

دروغ یک مقولۀ اجتماعی ومذهبی است که بنا به اعتقادات مذهبی ازروزپیدایش آدم بروی زمین با الهام ازدروغ گوئی شیطان به (آدم وحوا) به منظور رسیدن به هدف ، ازطرف شخصی مغرض برای فریفتن شخص دیگربکار رفته است .

آیا تی درقرآن و تورات وانجیل وجود دارد که دران گفته شده است شیطان بی بی حوا وحضرت آدم را با دروغ گفتن گمراه ساخت....تیوریسن های علوم درتعریف دروغ نوشته اند : (دروغ ساخته وپرداختۀ ذهن افراد مغرض است که برای فریفتن دیگران بکارگرفته میشود) با دلایل فوق ثابت میگردد که برای متهم کردن لطیف پدرام وتضعیف شخصیت وی دروغ هائی مغرضانه برای فریفتن اذهان دیگران بکاررفته است یک ضرب المثل اوزبیکی است که میگویند ( آدم نی آدم بوزرقرا یرنی سوو بوزر) یعنی آدم را آدم خراب میکند وزمین را آب خراب میکند ، امین بسمل ازقما ش آدم هائی ب نظر میرسد که میخواهد دیگران را نیز منحرف بسازد.

امین بسمل میگوید (زه هم پخپل واردهغه ناوړه اوشرمینده انسان د محاکمی غوښتونکی یم خولمړی په چاېې محاکمه کوی؟ دوهم آیا تا سود کرزی په وجود کی د ا حمیت وینی؟ دریم آ یا د دولت دری گونی ارگانونه تا سوته د منلووړدی؟ څلورم آیا پر د ا دریو ارگانونوکی کرزی د مصلحت په پلمه د افغان ولس قسم خوړونکی قاتلان نه دی ځای پرځای کړی؟ پنځم آ یا د جنگی مجرمینود محاکمی مخه پخپله همدی کرزی ونه نیوه)ازاین نوشته های امین بسمل معلوم میگردد که او مثل طالبان تروریست وشرکای آن رئیس جمهورکرزی ودولت فعلی افغانستان را نیزتا ئید نمیکند وتمام مسئولیت تشکیلات حکومت ائتلافی وسیع البنیاد را که طبق توافقات بن صورت گرفته بود بر دوش حامد کرزی میگذارد وآنرا برسمیت نمیشناسد واین میرساند که امین بسمل خواهان حکومت تک قومی مانند زمان امیرعبد الرحمن خا ن ورژیم شاهی است ، تغیرات وتحولاتی را که درجهان وافغانستان روی داده است درنظرندارد وغیرازقوم ونژاد خود ، سا یراقوام را مستحق رسیدن به اورگان های دولتی نمیداند واین گناه اونیست حس برتری جوئی نژادی بر وی غلبه دارد وهنوزنسبت فقدان سواد سیاسی لازم زیرتا ثیرات تیوری های دوقرن پیش قراردارد که ناسیو نالیست هارا وطن پرست ترین مردم تعریف میکردند .

یقین است که تاریخ اروپا وفراز وفرود نا سیونالیزم قرون گذشته را مطالعه بکند آگرمغرض نباشد راه معقول مبارزه با عقب مانده گی ذهنی را پیدا کرده اصلا حا تی درطرزتفکرودید گاه خویش خواهد آورد واگرمغرض تشخیص گردید باید گفت :

( با شستشوی ، سنگ سیه کی شود سفید ) .

درمورد مجرمین جنگی افغانستان که درشمارۀ پنجم نوشتۀ امین بسمل به آن اشاره شده برای آگاهی خواننده گان عزیز چند سطری ازفیصلۀ شورای افریقای جنوبی برهبری نیلسن مند یلا رهبرملی افریقا مینویسم که قبلاً توسط محترم سراج الدی ادیب بصورت مفصل نوشته شده درویب سایت آریا ئی به نشر رسیده است :

نیلسن مندیلا زعیم ملی افریقا که درسال 1964میلادی به جرم مبارزه علیه نژاد پرستی زندانی گردیده دریک محاکمۀ فرمایشی به حبس ابد محکوم شده بود درسال 1989 زمانیکه پاتریک کلارک به قدرت رسید فرمان آزادی نیلسن مند یلارا صادرکرد اوبا این کارخود به تمام شیوه وشگرد اجرات نژاد پرستی خط بطلان کشید ، درسال1993کلارک ومند یلا مستحق جایزۀ صلح نوبل شناخته شدند ، درسال 1994نیلسن مند یلا بحیث رئیس جمهورافریقای جنوبی برگزیده شد ، یک سال بعد کمیسیون آشتی ملی وحقیقت یابی را ایجاد نمود که این کمیسیون پس ازاستماع گزارش21هزارنفرقربانی شکنجه وآزار واذیت مامورین دوران حاکمیت نژاد پرستان( اپارتاید ) تهیه کرد، نیلسن مندیلا بجای آنکه این مجرمی وشکنجه گران اپارتاید را محاکمه ، اعدام ویا زندانی بسازد آنها را توبه داد عفوکرد وازتشویش همیشگی آنهارا نجات داد که این عمل درشرق وغرب مورد استقبال جامعۀ جهانی قرارگرفت واعتراض هیچکس علیه این فیصله بالانشد اما درافغانستان که دوسال پیش با پیروی ازاین عمل افریقای جنوبی پارلمان افغانستان برای خاتمه دادن به دشمنی های دونیم دهه جنک درافغانستان با اعلام آشتی ملی فیصله صادرکرد واین فیصله به امضای رئیس جمهوررسیده وطرف تائید حامیا ن خارجی افغانستان نیزقرارگرفت ، هنوزهم بعضی ازمغرضین ا ین فیصله را درنظر نگرفته همان سخنان خصمانۀ خودرا نشخارمیکنند واگرقرارباشد که مجرمین دوران جنگ باشوروی وطالبان واختلاس گران درحال حاضر محاکمه شوند تعداد زیادی ازکرسی نشینان وزارت ها ، ریاست ها ومقا مات دیگر بشمول بعضی اعضای پارلمان وکابینه همه به یک زنجیر پیچانیده خواهند شد که حامیان ورهبران امین بسمل نیز درجملۀ این زنجیری ها خواهد بود که ازاین سبب گفته میشود که محاکمۀ بزرگان اقوام بنام مجرمین جنگی خصومت های قومی را دامن خواهد زد واین کار به فایدۀ ملت افغانستان وجهان نخواهد بود.

تعصب امین بسمل را دربرابرآنهائیکه درجریان جنگ باشوروی وطالبان فاشیست خوی بحیث شخصیت های سیاسی نظامی ازبین جا معه قد برافراشتند ودرسطح کشوروجهان مطرح گردیده توجه همگان را جلب نمود ند هرخواننده این سطوراحساس مینماید توجه کنید به این نوشته که امین بسمل میگوید( آیا تاسود هزاره گانولاریون ، د حیرتانو د د سیسی په څیرکومه چی د داکترنجیب الله د دوران دورستیو شپو ورځوکی د مکارمسعود په مشری کارملیانو د دوستم گلم جمانواو یوشمیرنورد لستونومارانو دملگرو ملتونودسولی پلان دسبوتا ژ و لپاره وکړه نه گنی ؟ د پد رام دا نه بښونکی څرگند ونی خو آن لا یوه میاشت مخکی د افغان جرمن ویب پا نی څخه خپری شوی وی خو موږ ځکه چه پری ونه لیکل شی چی د ا به د همدی ملی خا ین پد رام په گته تمام او یو ډ ول شخصیت به تر لاسه کړی ، د ا چه ولمه ورځ یوبل جنگی جنا یتکار حاجی محقق شخصی تلویزیون( فرد ا) بیا له سره خپری کړی دی نو آیا د ا به د هزاره گانو لاریون سره تړاو ونه لری ترڅو قومی شخړی راپورته کړی؟ که د ا سی حالت د وام وکړی نو تاسوبیا هم د ا خا ینا ن په کرزی محاکمه کوی؟ اوکه به یو ملې پاڅون اوبد لون غوښتونکی یاست ؟

امین بسمل که خصلت نژاد پرستا نه اش بجوش آمده است علاوه برآنکه جملات رکیک سیاسی را علیه لطیف پدرام مبارز نستوه ، تحصیل کردۀ وطن دوست وملت پرور، شاعر، نویسنده وسیا ستمداربرجسته درعرصۀ سیاسی افغانستان بکار برده است که نمایان گرخصومت آشتی ناپذیراو درمقابل دانشمندان تا جیک تبارمیباشد واین گفتۀ اوعجیب است اومیگوید ( ما قبلاً علیه اوچیزی نه نوشتیم فکرمیکردیم که پدرام دراثر نوشتۀ ما شخصیت خواهد یافت ) ازجمله بندی های امین بسمل معلوم میگردد که او درحلقۀ خصومت ورزان علیه شخصیهای اقوام دیگرقراردارد ودراجرای هرکاری وهرتوطئه یی با مشوره دست به دسیسه سازی میزنند تا پخته تر وکارا تربیا ید اما طبق ضرب المثل(عقل نبا شد جان درعذا ب است) ازطرح پلان های توطئه آمیزگروهی علیه پیشگامان جامعه نتیجۀ مطلوب بدست نیاورده اند واگربجای دشمنی وتوطئه چینی علیه دیگران راه کامپرومایزرا با اقوام دیگرپیش میگرفتند به مراتب بهترازدامن زدن به دشمنی ها ی اقوام می بود وبه نفع شان تمام مگردید ، خوب باید قانع شد که دربارۀ خود پرستان گفته اند(هرکی درانجام کاروفکراحوال خود است ) معلوم نیست که ازنظرامین بسمل شخصیت چیست؟ اما آنچه درعلم روان شناسی وفلسفی دربارۀ شخصیت آمده است به این شرح است : شخصیت مجموعۀ ازاخلاق وکرکترانسانها است که درطول عمرش متناسب به درجات فهم ودانش شخص وموقیعیت اجتماعی او درمحیط زنده گی درمنطقه وجهان درنهاد انسان شکل میگیرد) متأ سفا نه بسمل که مفهوم شخصیت را نمیدانسته خودرا به اصطلاح ملا شاگل فکرکرده است که طبق روایات افسانوی با یک کوف وچوف کردن متوانست تغیراتی دروضع شخص بوجود آورد ) .

امین بسمل درمقابل نام وشخصیت احمدشاه مسعود قهرمان جنگ درمقابل نظامیان شوروی وقومندان جبهات جنگ علیه طالبان تروریست وحامیان پاکستانی والقاعده یی آن نیز حسا سیت نشان داده ، این شخصیت سیاسی ونظامی را(مکار مسعود) یادکرده کمپلکس های روانی ناشی ازنژاد پرستی اش را علیه اوبه نمایش گذاشته است درحالیکه احمد شاه مسعود ازسوی اکثریت قاطبۀ مردم افغانستان وجامعۀ جهانی نسبت مقابله با متعرضین شوروی به افغانستان( که پنج روزپیش ازآغازسال1980میلادی به افغانستان هجوم آورده بودند) ودفاع برحق درمقابل حملات فاشیستی طالبان وحامیان شؤنیست های پاکستانی ولشکرتحت فرمان القاعده که درخط اول جنگ طالبان قرارداشت بنام قهرمان شناخته شده است که این شهرت تاریخی اوبا مکارگفتن های آدم های بی خاصیتی مثل امین بسمل زایل نمیگردد ، مردمان واقع بین کشورمعتقد اند که اگرمقا ومت های پیشگامان شمال کشور بخصوص احمدشاه مسعود نمی بود افغانستان توسط طالبان به صوبۀ پنجم پاکستان بدل میگردید تلاش ومقاومت پاتریا تیستی احمد شاه مسعود وائتلاف شمال بود که پوزطالبان را به خاک مالید .

امین بسمل درمقابل سترجنرال عبدالرشید دوستم شخصیت شناخته شدۀ سیاسی ونظامی اوزبیک نیزحساسیت ودشمنی خودرا علنی کرده است درحالیکه جنرال دوستم مدت ده سال تعدادی ازولایات شمال افغانستان را با تمام مهاجرین کابل ، ولایت جنوب وسایرمنا طق نا آرام کشورکه ازاثر جنگ های دا خلی که توسط خارجی ها بخصوص پاکستان دامن زده میشد به مزار شریف روی آورد ند که قرارگاه سیاسی نظامی ومقر فرماندهی جنرال دوستم درشمال کشوربود ، تمامی این بیجاشده گان داخلی ازهرمنطقه وازهرقوم وزبان که بودند بیدون تبعیض همه امکانات آسایش ومعیشت زیست انسانی (جای بود وباش ، خورد ونوش وسایرضروریات ) را برای آنها میسرساخت وایشان رابصورت آرام ومطمئین نگهداشت که آدم های نمک شناس این احسان جنرال دوستم را نسل با لنسل ممکن است از یاد نبرند وجنرال دوستم درحال حاضرنیز درپست رئیس ارکان قوماندانی عمومی قوای مسلح افغانستان قراردارد وازاعتما د ملی واعتباربین المللی برخورداراست که اورا (گلم جمع گفتن ویا دوستم اودهغه کلم جمان) گفتن ازقدرومنزلت اونمیکاهد اما خصومت نژاد پرستانۀ مخالفانش را که این سخنان را نشخار میکنند برملا میسازد ، امین بسمل درنوشته هایش حاجی محمد محقق یکی ازپیشگامان قوم هزاره را که فعلاً بصفت وکیل ورئیس کمیسیون فرهنگی ولسی جرگه قراردارد نیزبرای تبارزغیظ وغضب فا شیستی ونژاد پرستانۀ خویش اورا جنایت کارجنگی گفته است واین به مفهوم آنست که امین بسمل مثل تروریست های فاشیست خوی طالبان فیصله های ولسی جرگه را که ازتوشیح رئیس جمهورنیزگذ شته است برسمیت نمی شنا سد وخطاب به مستمعین همفکرش میگوید کرزی توان محاکمه کردن شخصی را ندارد ومردم را به قیام عمو می تحریک میکند که مطابق حکم قانون اساسی جرم است .

امین بسمل که ازخود خیلی امید واراست مطابق ظرفیت درایت خود مطالبی نوشته است نزد اشخاصی که سطح آگاهی وعلمیت آن با لاترباشد مضحک به نظر میرسد توجه کنید به گفته های امین بسمل:( نړیوال ټولنی د معمول پرخلاف زموږ په هیواد کی ټول جنگی جنایتکاران حمایه کوی .....اوس باید په ځانگړواړیکواوسولیزولاریونونوپه مرسته نړیواله ټولنه پردی وپوهو چی که رښتیا هم زموږ پرهیواد کی د سولی او د خپلوسترا تیژیکو گټوخیال لری زموږ د و لس زړونه وگتی ....د پدرام په شان جنایتکاران ولسی محاکمی ته راکش کړی ، داچه اوسنی اداری ته له حقوقی نظره اداره نشو ویلی نوځکه با ید صرف خپل ولس ته مخ واړوو.....)امین بسمل که جامعۀ جهانی را متهم به حمایت ازجنا یتکاران جنگی نموده است منظورش ازجنا یتکاران اگر رهبران طالبان وجنگجویان آنها وحکمتیاربا شد آنها ازطرف جامعۀ جهانی به عنوان تروریست های بین المللی شناخته شده حتی دارائی های آنها دربانک های جهانی بلاک گردیده است وتا کنون تنها پلان مخفیا نۀ یک بریتانیا ئی درمورد حمایت ازگروه طالبا ن که به قتل وکشتاروبه آتش کشیدن مکاتب مصروف اند افشا گردیده است که این بریتانیائی با این گروه رابطۀ سری ونامرئی بر قرار نموده به قوماندانهای آنها ماهانه مبلغ پنجصد دالروبه افراد مسلح جنگجوی آن ماهانه مبلغ دوصد دالربنام مدد معاش درنظر گرفته وآموزش های نظامی رایگان به آنها رانیزمتقبل گردیده بود وهنوز شرح وبسطی دراین باب که ازاین موضوع چه هدفی را دنبال میکرد ارایه نگردیده با آنهم این عمل موجب بروزخشم رئیس جمهورکرزی شد این بریتانیائی را ازافغانستان خارج کرد .

منظوربسمل ازجنایت کاران جنگی مثل هواداران طالبان ، رهبران وقوماندانهای جهادی باشد باید متوجه باشد که پارلمان افغانستان با پیروی ازپرنسیپ عملی شد ه درافریقای جنوبی که دربالا به آن اشاره گردید پس ازبحث های طولانی دراجلاس پارلمان به توافق رسیدند که چون محاکمۀ افراد واشخاص بنام جنا یتکاران جنگی ، مختص به یک قوم ویک شخص دریک منطقه منوط نمیشود بلکه درسراسرافغانستان تمام اقوام ومناطق کشوررا دربر میگیرد که زیر نام جها د با مخالفان داخلی وخارجی جنگید ند کشتند وکشته شد ند بناءً محاکمۀ افراد بنام جنا یتکاربحران دیگری را درداخل وخارج ایجا د مینما ید که به نفع صلح وثبا ت افغانستان ومنطقه نیست وجامعۀ جهانی نیز که صلاحیت های پارلمان را طبق قانون اساسی افغانستان برسمیت میشناسند وپرنسیپ های پایه نیزبصورت اولگو درمورد عفو عمومی مجرمان جنگی درافریقای جنوبی پس از به قدرت رسیدن نیلسن مند یلا رهبر ملی افریقا ئی ها درنزد جامعۀ جهانی وجود داشت ، عفو عمومی مجرمان جنگی دوران حاکمیت نژاد پرستان(اپارتاید)راکه نیلسن مند یلا پیش کشید طرف استقبال جامعۀ جهانی قرار گرفته بود نمیتوانست فیصلۀ پارلمان افغانستان را درمورد انصراف ازمحاکمۀ مجرمان جنگی قبول نکنند وبر ضد آن قراربگیرند .

امین بسمل دولت افغانستان راازلحاظ حقوقی بنام اداره نمیشنا سد یعنی این دولت را که اورگان های مرکزی قوای ثلاثۀ آن انتخابی است برسمیت نمیشنا سد چرا که دربین آنها اشخاصی هم وجود دارند که خارچشم امثال امین بسمل وسایرفاشیست اندیشان بقا یای رژیم میراثی سلطنتی است ، بسمل میگوید با براه انداختن تظاهرات به جا معۀ جهانی بفهمانیم که اگرخواسته باشید که درافغانستان به هدف سترا تیژی خود برسید باید دل ما مردم را بدست بیاورید .... امین بسمل متوجه نیست اینگونه مطالب که نوعی خود فروشی ، قوم فروشی ، وطن فروشی وآماده گی برای برده گی ودرغم استقلال نبودن ودرغم عمران کشورودرغم بوجود آوردن آسایش مردم نبودن میباشد ازطرف همفکران پیشگام ترازخودش احتما لاً ده ها بارمخفیا نه به مراجعی که امین بسمل درنظر دارد گفته شده وحتی ازطریق رسانه های بیدون مرز نیز به شکلی ازاشکال درلا به لای مقا له ها همین مطلب افاده شده است ، امین وهمفکرانش مطمئین باشند آنها ئیکه میخواهند درافغانستان بپا یند جوانب قضا یارا با اشخاص فهیم ترازامین بسمل مطالعه خواهند کرد .

امین بسمل که دولت افغانستان را برسمیت نمیشنا سد میگوید : (باید صرف خپل ولس ته مخ واړوو..... ) اینگونه مطالب خاک پاشی به چشم ولس ،همان سخنا ن ملاعمر کوراست که بارها درضد یت با حامد کرزی تکرارگرد ید ه وخواسته است که اورا بتر ساند اما خود ش طرف تمسخرولس شده است ، امین بسمل که ماشاءالله خودرایک چیزی میشمارد درختم چرند

یا تش گفته است : ( خوږو ورونو ځکه تا سوته لیکم چه په ړنده پشو موږک مه نیسی)این مطلب که یک ضرب المثل پشتو است با خصلت شیطانی بخاطرتوهین ویا تحریک رئیس جمهورکرزی نوشته شده است تا احسا سا ت اورا مطابق خواست خودش به غلیان بیاورد وازان برای تحت فشارگذا شتن آنهائی که خوش خودش نمی آید به نفع خود استفاده نماید درحالیکه رئیس جمهور کشورمتعلق به تمام اقوام وساکنین کشوراست ونمیتواند مانند شاهان وامپراتوران دردایرۀ تنگ قومی قرار گرفته آلۀ دست یک اقلیت ناچیز دشمن آفرین گردد ، ازطرف دیگراستعمال این ضرب المثل دربرابررئیس جمهوریک بی ادبی تنفربارنیزهست چراکه گفته اند (هرکلمه جا ئی وهرنقطه مکانی دارد ) والسلام 7 / 8 /2008میلادی

----------------------

ایمیل آدرس ----->sasdolati@hotmail.com

ویب آدرس ------->www.dolati23.blogspot.com

----------------------

Geen opmerkingen:

 
  • بازگشت به صفحه اصلی