zondag 10 augustus 2008

تدوین نظام نامهء ناقلین دوران حاکمیت امیر امان لله خان عامل اصلی آغاز خشونت

آیا تدوین نظام نامهء ناقلین دوران حاکمیت امیر امان لله خان عامل اصلی آغاز خشونت و ناباوری میان تبار های مختلف کشور نیست؟

محمد همایون سرخابی از لندن

امیر امان لله خان که از دوران کودکی تا نوجوانی ناظر جنایات هولناک و تکان دهندهء نیای قصی القلب و سفاک خود امیر عبدالرحمان و همچنان زن بازه گی و فجایع شرم آور پدر عیاش و خودکامه خود امیر حبیب لله خان بود ، به تحریک بهترین فرزندان سر به کف ، نستوه و دل سوز با دسیسه آشکار، زیرکانه پدر را به رگبار مسلسل بست و وطن را از لوث او پاک نمود . تاریخ کشور ما گواه آن است که این شاه جوان به خاطر زدودن لکه های ننگ و عار از جبین خانواده خود به این عمل زشت مبادرت ورزید . امیر امان الله خان ، شاه جوان و خون گرم با همکاری صمیمانه جوانان روشنفکر و آزادی خواه بار دیگر با یک اقدام جسورانه ای تاریخی و اتکا به خداوند (ج) و نیروی مردم دلیر وطن استقلال کشور را رسماً از اسارت بریتانیا اعلام نمود .

او بخاطر ترقی و رفاء همگانی میهن به اصلاحات ضروری و اقدامات مفید و موثری نیز دست یازید و نام خود را با غرور و سربلندی ثبت تاریخ نمود . متاسفانه شاه جوان که در برابر انبوه از دسیسه های رنگا رنگ دشمنان سوگند خورده ء تاریخی ، فتنه و شیادی هم تباران درون حاکمیت خویش قرار گرفته بود تاب مقاومت نیاورد و مجبور به ترک میهن گردید. دریغا در زمان حاکمیت شاه امان لله خان نیز گروه های عظمت طلب و حلقات تمامیت خواه که در لاک اندیشه های خشک و خنک برتری جوی قومی و زبانی به سختی فرورفته و نقش موثری در اتخاذ تصامیم شاه جوان داشتند ، زیرکانه با استفاده از موقف موثر خویش دست به نشر و انفاذ نظام نامه ها زدند که یکی هم انفاذ نظام نامه مورخ 16 حمل 1302 ناقلین به سمت قطغن است . تا به وسیله آن زمینهء جابجایی و انتقال دوامدار باشندگان آن طرف مرزهای افغانستان را نیز در صفحات شمال مساعد سازند .

ریاست بدنام ناقلین وزارت امور داخله افغانستان گروپ های ناقلین را با اعطای پول وافر ، سلاح و مهمات کافی تشویق به اخذ زمین می نمودند . این تصمیم غیر عادلانه که در پرتو مواد مندرج این نظام نامه عملی شد ، نتنها با جبر و فشار در ولایات قطغن و بدخشان تطبیق و عملی گردید بل سر آغاز همه بد بختی های کنونی گردید و آتش به خرمن هستی همه مردم صفحات شمال زد و حقوق حقه همهء مردم مظلوم و بی دفاع شمال را زیر پاشنه های آهنین فاشیزم قبیلوی پای مال ساخت . قابل یاد آوری است که بهترین زمین های حاصل خیز و سر آب به بهانه مازاد نصاب مالیه دهی از مالکین اصلی شان به جبر و اکراه از سوی دولت تصاحب و به ناقلین بی سر و بی پا داده شد . تداوم ظالمانه این عمل فجیع از جمله زخم های چرکینی است که در وجود مردم زحمت کش ما شکل گرفته و با تلخ کامی از نسلی به نسلی انتقال یافته است . اگر به ساختار جغرافیایی و باشندگان مناطق مختلف کشور به دقت نظر اندازی گردد ساحات وسیعتر و نفوس کمتر در مناطق جنوب و جنوب غربی نسبت به شمال وجود دارد .

بناً هدف اصلی از جابجایی و انتقال ناقلین در شمال رنگ و بوی دیگری داشت و هرگز ناشی از تراکم و تکاثف نفوس و کمبود زمین در مناطق شرقی و جنوبی نبود ، بل به هدف پشتونیزه نمودن کل کشور طراحی شده بود ، تا هم گروه های ناسیونالیست به اهداف ناپاک خود نایل آیند و هم زمینه تحقق سیاست تفرقه انداز و حکومت کن برای عناصر فرصت طلب مفت خوران و تن پرور مساعد گردد .

با فروپاشی رژیم عقب گرای طالبان مزدور از سوی جامعه جهانی که به همت و قهرمانی دلیر مردان نستوه شمال تحت زعامت و رهبری جنرال عبدالرشید دوستم عملی گردید ، این امید را به وجود آورد که بعد از این در کشور عزیز ما افغانستان ، با بر قراری رژیم ریاستی انتخابی ، فضای عدم اعتماد میان تبار های مختلف برای همیش از بین خواهد رفت و شیشه های مکدر ناباوری نیز برای همیشه شکسته خواهد شد و مردم ما با داشتن مشترکات زبان ، زمین و زندگی باهمی که از زیر بنا ها و عنصر اصلی ملت سازی و وحدت ملی به شمار می آید ، گام های موثر خواهند بر داشت . مگر با تاسف فراوان و اندوه بی پایان گروه های ضد وحدت ملی و برتری طلب که به زور افیون تغذیه و آب یاری میگردند و با کاروان پر شتاب تمدن امروزی سازگاری ندارند و احساسات بر تعقل شان غلبه دارد ، حتی توان شنیدن حقایق و تحمل انتقاد پذیری از ایشان سلب گردیده است .

سوال عمده و اساسی در اینجاست ، اگر موقعیت ها معکوس می بود زور گویی ها ، حق تلفی ها و بر خورد های زشت و خنک ، غصب ظالمانه ملکیت ها و دارایی های شان از سوی دیگران بدین منوال صورت میگرفت ، این عمل تا کدام حدی از وجاهت انسانی و اسلامی بر خور دار ؟ و عکس العمل شان در برابر چنین تصامیم ظالمانه چه می بود؟ بیاید عقل را بر احساسات خویش حاکم نموده و قضاوت عادلانه نمایم .

مدت دو نیم قرن است که مردم ما با زنجیر جهل قبیلوی بسته شده و در شعله های آتش عقب ماندگی ، بی دانشی ، ظلم و استبداد می سوزند و از کاروان پر شتاب تمدن بشری قرن ها به عقب نگاه داشته شده و به لقمه نانی محتاج و هر روز در لجن زار بدبختی جهل و نادانی فرو می روند . آیا تداوم چنین وضع رقتبار و اندوه گین برای همه کسانی که در جهت حمایت از زور گویان قرار دارند شرم آور و ننگین نمی باشد ؟ اگر هست ، پس چرا از مصاحبه اخیر رئیس حزب کنگره ملی افغانستان محترم دوکتور لطیف پدرام پیراهن خونین حضرت عثمان ساخته و در اکثر ولایات شرقی و جنوبی تظاهراتی را به راه انداخته و بین برادران هموطن شمال و جنوب خویش فاصله و دشمنی ایجاد می نماید؟ و چرا غیر مسؤلانه فتوی ترور رهبر حزب کنگره ملی با تعیین جایزه مبلغ دو صد هزار دالر صادر می شود ؟ آیا اتخاذ چنین تصمیم کودکانه ، بینانگر جهل و زور گویی نیست ؟ قسمی که دانشمندان حقوق آگاهی کامل دارند به اساس قانون جزا شخصی که جایزه ترور و قتل رهبر حزب کنگره ملی را تعیین و اعلان نموده است ، قانوناً مرتکب جرم شده و مجرم شناخته می شود ، زیرا قصد و اراده جرمی یکی از دو عنصر عمده و اساسی جرم می باشد، بناً شخص مذکور قانوناً قابل باز داشت ، محاکمه و مجازات است و دولت مکلف به تعقیب عدلی و دست گیری این شخص می باشد .

خنده آور این که فتوای بی شرمانه ترور رهبر حزب کنگره ملی افغانستان از ولایتی بالا گرفته است که درست در سال 1302 پدران این عالی جنابان تحت زعامت ملا عبدالرشید و ملا عبدالله مشهور به ملای لنگ به دستور اجانب با نشر فوتو های ملکه ثریا ، امیر امان الله خان را تکفیر نمودند و بر ضد او همه مردم جنوب کشور را به قیام مسلحانه دعوت نموده و قطب الدین خان قاضی و رئیس محکمه آن ولایت را به جرم حمایت از امیر امان الله خان به رگبار مسلسل بسته و اعدام نمودند .

دردا و دریغا رژیم کنونی تحت زعامت محترم حامد کرزی رئیس جمهور انتخابی مردم افغانستان در مورد این قضیه مهر سکوت بر لب زده و برخلاف توقع همه مردم نتنها به موقف تماشاگر قضیه قرار گرفته است. بل اخبار مربوط به این موضوع را با کرو فر زیاد از طریق رادیو تلوزیون دولتی نیز وسیعاً نشر و زمینه ایجاد فضای خشونت ، ناباوری و بی اعتمادی را میان برادران هموطن ما بیشتر از پیش مساعد و اجازه داده است تا گروه های برتری جو با استخدام فرومایه گان و فرصت طلبان ا قوام دیگر نیز این سناریو را شعله ور تر سازند ، تا ناتوانی ، ضعف و سوی استفاده اعضای حکومت خود را به این وسیله تحت شعاع چنین رویداد های خشک و خنک پو شیده و مستور نگهدارند.

ما به این باور هستم ، همه افغان های روشن ضمیر و پاک نهاد میهن که از حقایق تلخ و درد ناک گذشته افغانستان آگاهی کامل دارند با ما همنوا خواهد بود و هرگز عاملین اصلی این جنایات و ادامه دهندگان آن را نخواهند بخشود و دلیرانه گام های استوار به سوی وحدت و همبستگی ملی و افق های روشن برای زندگی بهتر فردای فرزندان خود بر خواهند داشت . زیرا همه خوب می دانند که مردم امروز کشور ما ، مردم دیروز نیستند و هرگز نه می توان به شیوه گذشته در افغانستان آقایی و حکومت کرد و با حرکات و ژست های کودکانه و شعار های تهوع آور و غیر عملی به روند شتابان حق طلبی و برابر زیستن نقطه پایان گذاشت .

و من الله التوفیق

8 آگست

Geen opmerkingen:

 
  • بازگشت به صفحه اصلی