maandag 25 augustus 2008

ترکستان واوزبیگ ها در آیینهء تاریخ


ترکستان واوزبیگ ها در آیینهء تاریخ
محمد همایون سرخابی
از لندن

طبق درخواست بعضی از دوستان و عزيزانيكه به دانستن تاريخ اوزبيكها و وجه تسميه كلمه “اوزبيگ” علاقمند بودند اینک معلومات اندکی که از منابع مختلف محدود بدسترس قرار داشت در مورد اوزبیگ ها و واژه اوزبیگ معلومات مختصری ارایه می گردد ، آرزومندم که مقبول خاطر علاقمندان گرامی قرار گیرد .
سرزمین پهناور ، باستانی و تاریخی ترکستان با کوه های شامخ پر برف ، وادی های شاداب و سرسبز و صحرا های غنی و مملو از ذخایر عظیم طبیعی ساحهء بزرگی بود در آسیای مرکزی که از شمال غرب جمهوری چین تا قلب روسیه امتداد داشت و از نظر تاریخی به سه منطقهء جغرافیایی تقسیم میگردد . منطقه مهم و تاریخی آن ساحهء ماورالنهر است ، که در بین دو دریای سیحون و جیهون و ماورای آن قرار داشته و بزرگترین جهان گشایان جهان و شخصیت های بی بدیل مذهبی ، سیاسی ، نظامی و علمی و بهترین ثروت های مدنی و فرهنگی آسیا را در آغوش خود پرورانده و شهر های تاریخی تاشکند ، سمرقند ، بلخ ، بخارا ، هرات ، خیوه ، کازان ، استر خان و غیره که از جمله مراکز بزرگ علمی جهان اسلام به شمار می آید در همین منطقه واقع گردیده است . جمهوریت های کنونی آسیای میانه اوزبیکستان ، ترکمنستان ، قرغزیزستان ، قزاقستان ، تاجکستان و صفحات شمال افغانستان و دشت های قبچاق کهن و قفقاز ساحهء این منطقه می باشد .
قسمت دوم ترکستان شامل علفزار ها و مراتع وسیع و سر سبزی است که در شمال دریای سیحون و کوه های تیانشان موقعیت دارد . این سرزمین از جنوب تا جبال تیانشان و از شمال تا جنگل های انبوه سایبریا امتداد داشته و انتهای غربی آن تا رود والگا و اوکراین میرسد . بنابر تحقیقات دانشمندان ، دریای والگا را در گذشته دریای توران و ترکتباران این منطقه ، ساحه جنوب شرق جهیل بلخاش را هفت دریا میگفتند .
قسمت سوم ترکستان شرقی است که شامل منطقهء کاشغریه بوده و از لحاظ تاریخی و جغرافیایی از دو منطقهء دیگر تا حدودی متفاوت میباشد . بخش اعظم این منطقه را بیابان مخوف و مرگ بار تکله مکان احتوی نموده که از شمال به جبال تیانشان و از غرب به پامیر و از جنوب به جبال کونلون متصل میباشد . با وجود موانع عظیم و دشوار جغرافیایی و شداید تاقت فرسای اقلیمی ، کاشغر دور از عبور و مرور و تلاقی ادیان و تمدن ها نبوده بل این منطقه نیز در مسیر راه ابریشم قرار داشته و کاروان های بزرگ تجاری که از طریق پامیر و بدخشان و مسیر دریای آمو رفت و آمد داشتند از کاشغر عبور می نمودند .
مگر متاسفانه با نفوذ روز افزون کشور های استعمار گر اروپایی در جهان و بخصوص در این منطقه و توافقات آشکار و یورش خشن اشغالگران انگلستان ، روسیه ، فرانسه ، اسپانیا و غیره زمینه سقوط تدریجی حکم روایی سلاطین و امیران ترکتبار را نتنها در قلب اروپا ، شاخ افریقا ، شبه جزیره عرب بل در نیم قارهء هندوستان ، ایران و آسیای میانه به سرعت آغاز کرد و سرزمین های زیبا و تاریخی ترکستان ، این گهواره تمدن در آسیای میانه را به پارچه ها منقسم و همهء داشته های با ارزش مدنی و فرهنگی اش یکی پی دیگر پرپر شده و ترکستان شرقی به نام ترکستان چینی ، ترکستان غربی به نام ترکستان روسی و ترکستان جنوبی به نام ترکستان افغانی مسمی شد . ولی با وصف آن هم ابر قدرت ها به این امر اکتفا نکرده و به منظور جلوگیری از اتحاد و احیای مجدد این قدرت و نیروی بزرگ و عظیم جنگی که خطر جدی در تداوم حاکمیت استعماری شان پنداشته می شد با دسیسه های گوناگون و توطئه های رنگارنگ ، همه نیرو های تحول طلب و آزادی خواه را به تدریج یک سره نابود نموده و حتی به مرور زمان از کاربرد و استعمال نام ترکستان در وسایل اطلاعات جمعی ، نشریه ها و غیره جلو گیری جدی و شدید به عمل آوردند . محققین و پژوهشگران علم تاریخ و جامعه شناسی را عقیده بر آن است که : دشت های سرسبز و شاداب قبچاق و سرزمین های جنوب روسیه طور سهمیه برای جوجی پسر ارشد چنگیز خان مغول تعیین گردیده و به همین مناسبت اقوام و طوایف مختلف ترکتبار را که در آن ساحهء ها زیست می نمودند به نام اولوس جوجی یاد میکردند . چنانچه مطابق این عنعنه در زمان حکمروایی اوزبیگ خان ، این مناطق نیز به نام اولوس اوزبیگ مسمی گردیده بود . ولی بعد از آن این نام تغییر نیافته دوام پیدا نمود تا اینکه سلطان محمد خان شیبانی امپراطوری نیرومند و بزرگ اوزبیکیه را در منطقه ایجاد و تاسیس نمود .. بدینگونه واژه ای اوزبیگ که نام و لقب یک امپراطور و حکمرانی بود مطابق رسوم و عنعنات ترکان به مردمان ترکستان غربی و جنوبی اطلاق شد چنانچه این عنعنه را میتوان در مورد امپراطوری عثمانی نیز به وضاحت دریافت نمود . بعد از وفات طغرل پا شاه ، شاهنشاه یزرگ و نامور ترک ، پسر نامدار او محمد عثمان که سی سال عمر داشت در سال 687 هجری قمری زمام امور را بدست گرفت و از اثر رشادت و فتوحات بی نظیرش در اروپا و افریقا و گسترش دین مقدس اسلام در ساحهء متصرفاتش نام ترکان عثمانی از نام او گرفته شده است . واژه اوزبیگ به ترکتباران آسیای مرکزی که جمعیت کنونی جمهوری اوزبیکستان و شمال سلسله جبال هندوکش را دربر دارد اطلاق میشود . اوزبیگ کلمه ترکی است ، یکی ( اوز ) به معنی ( خود ) و دیگری ( بیگ ) که مفاهیم خاص اشرافی داشته و معمولاً به شاه زاده گان نخبه گان ، نجبا ، امیر قبیله ، فرمانده سپاه ، بای و شخصیت های بزرگ و با نفوذ اطلاق میگردد .
بعد از ظهور دین مبین اسلام در آذربایجان و بخصوص در عهد امپراطوری چندین قرن سلاطین ترک نژاد سلجوقی ها ، صفوی ها ، افشاری ها و قاجاری ها در ایران که کار نامه ها و بنا های بزرگ تاریخی شان در اصفهان و غیره شهر ها مایه افتخار جهان اسلام و ایران است و برادران ایرانی ما فخر آن را گران می فروشند ، واژه بیگ بیشتر مورد استعمال داشته است . زیرا در آن زمان زبان ترکی زبان دربار ، نجبا ، اشراف و اعیان شناخته شده واژه بیگ نیز به حیث عنوان بزرگ تشریفاتی سر افسران جنگجو و قهرمانان ملی به خصوص بین قزلباش ها به کار میرفت ، همچنان این واژه در متصرفات ترکان عثمانی در شبه جزیره عرب حوزه بالکان و شاخ افریقا هم متداول بود است چنانچه سلطان عادل و رعیت پرور ترکتبار تونس به نام بای احمد بیگ 1837 - 1855 که برای اولین بار برده داری را در آن کشور ممنوع و یهودیان را در ادای مناسک دینی و مذهبی شان آزادی کامل داده و تساوی حقوق با مسلمانان را یک سان اعلان نمود به اسطوره ها و افسانه های تاریخی عدالت پسندی ترکان جهان در آنکشور مبدل گشت و اکنون نیز از واژه بیگ به نیکویی یاد میگردد و به کلمهء بیگ ارج و حرمت میگذارند . زبان اوزبیگی بخشی از زبان ترکی اورال آلتایی است که در کشور عزیز ما افغانستان در ولایات هرات ، بادغیس ، فاریاب ، جوزجان ، سرپل ، بلخ ، سمنگان ، بغلان ، قندوز ، تخار بدخشان و بخشی از پروان و کابل ، از قرن ها به این سو مروج بوده و شخصیت های بزرگ علمی ، فرهنگی ، سیاسی و نظامی بیشماری از این تبار در کشور عزیز ما پا به عرصه وجود گذاشته اند، که همهء آن ها حماسه های جاودان و نقش مهمی در معرفی و شهرت تاریخ فرهنگی کشور ما بازی نمود اند . داکتر جانتانلی مورخ مشهور و افغانستان شناس نامور انگلیس اخیراً در کتاب معروف خویش ( افغانستان و جنگ های بلخ و بخارا ) می نویسد : بعد از شهادت نادر افشار امپراطور نامدار ترکتبار ایران در جون 1747 قشون و طوایف مختلف پشتون و اوزبیگ که تحت فرمانروایی احمد خان ابدالی قرار داشتند، حرم شاه را از گزند و دست برد افسران ایرانی محافظه نمودند . حرم نادر شاه افشار در برابر این عمل خردمندانه و جسورانه ، الماس کوه نور را به قوماندان قطعات پشتون و اوزبیگ احمد خان ابدالی طور تحفه اهدا کرد . در اوکتوبر همان سال اختلافات جدی میان رهبران قبایل غلزایی ، پوپلزایی ، اسحاق زایی ، نور زایی و غیره جهت انتخاب و تعیین رهبری و زعامت ملی پشتون ها به وجود آمد ، مگر عنصر قومی متحد و یک پارچهء اوزبیگ و وفادار به احمد خان ابدالی نقش مناسبی در انتخاب او بحیث پادشاه مقتدر افغانستان بازی کرد . احمد شاه ابدالی به پاس این ایستادگی دلیرانهء اوزبیگ ها یکی از افسران همکار قشون اوزبیگ را که از دلیر مردان شهر تاریخی میمنه بود در سال 1751 بحیث اختیار دار کل ترکستان جنوبی مقرر کرد . حاجی بیگ مینگ توانست همهء ساحات ترکستان جنوبی را بدون خون ریزی تحت کنترول خویش قرار داده و به تسلط عطاواله خان ایرانی و بقایای امرای نادر شاه افشار خاتمه بدهد . احمدشاه ابدالی به پاس پیروزی های چشمگیر او لقب خان ترکستان جنوبی را به وی اعطا نمود . قابل یاد آوری است که خاندان درانی هرگز در ساحات ترکستان جنوبی حکومت نکرده ولی از عواید مالیات و بعضاً خدمات سربازی قشون اوزبیگ ها مستفید گردیده اند . مگر برای اولین بار امیر دوست محمد خان تمام ساحات ترکستان جنوبی را تحت تسلط و حکمروایی مستقیم خود قرار داده و زمینه سقوط کلی خانات ترکستان را به حکمروایان بعدی خویش مساعد و میسر ساخت بناً تصور اینکه اوزبیگها ، ترکمن ها ، قزاق ها ، اویغور ها و غیره ترکتباران ساکن افغانستان که از آن سوی رود آمو به افغانستان آمده اند کاملاً نادرست و دور از حقیقت است . آرزومندم معلومات مختصری که با استفاده از منابع مختلف دانشمندان علم تاریخ راجع به اوزبیگ ها ارایه گردید مورد قبول و استفاده علاقمندان واقع گردیده باشد .
و من الله التوفیق
25 آگست 2008

Geen opmerkingen:

 
  • بازگشت به صفحه اصلی