|
| عبدالجبار ثابت وجنون تشنج آفريني آن در جا معــــــــــــــــــه ! با ز ديوانه شده سرچپهء داد ستا ن*** ثابت گلبديني ، آلهء دست شيطان دراين روزها يك تعداد اعضآ حزب افغان ملت، گلبدينيها، طالبان سياه انديش، خلقيهاي دودمه وهمكيشان ومشاورين وسخنگويان اقاي كرزي، ريس جمهوراسلامي افغانستان، بخاطرآمد آمد صداي دلكش انتخابات وفاصله ايكه با مردم وشهروندان، دراثر نا كارايي وبي توجه ي نسبت به مردم داشته اند، سخت پريشان ونگران حال چوكي آينده ودوام اقتدار زمام حاكميت وبقاي قبيله هستند. اينها ميدانند كه كوريك دفعه به جاه مي افتد ومردم افغانستان كه راي دادن وانتخاب كردن را براي بار اول امتحان كرده بودند، براستي كه در چاه نا فهمي فرو رفتند واين از اثر بي تجربگي بود. اينباربا چشم باز وتجربه گذشت انتخابات وبي توجه ي دولت مردان، آموخته اند كه راي خويشرا در كدام صندوق بريزند! ترس از دموكراسي تيم كاري اقاي كرزي را وارخطا ساخته واينها ناگزيرشده اند كه باز از چالشهاي گذشته ومشوره هاي باداران تاريخي خويش كار بگيرند ودست به توطه وتفتين مفسدانه بزنند. چرا؟ بخاطريكه دراين عصروزمان فرزندان هوشيار وبيدار سر زمين خورشيد، نا كارامدي اين تباراقتدارگراي خدمت گريز را بيشترافشآ ميدارند ومردم را روشنترآگاهي مي بخشند كه فريب دوباره اي اين چوچه انگريزان را نخورند. اينها چه بايد بكنند؟ ترورشخصيت ؟ بلي ! زيراكه ديگرحيثيت وابروي ازاينها در بين مردم افغانستان باقي نمانده است . اگر مانده است، از خون سرخ مردم غيور قندهار وكشتار بي رحمانه ي مردم بيچاره هلمند وفراه ونيمروز بايست كه نگاه كرد . اين حلقه اي مزدور بحال مردم خودشان رحم ندارند، ايا بحال ديگران رحم خواهند كرد؟ بلي هموطن گرامي ! اقاي جبار ثابت، يكي از جمله ء اعضاي برحال حزب اسلامي بد نام گلبدين را كتياراست وزمانيكه كابل توسط آن رهبرگرامي راكتباران ميگرديد، اين جبار ثابت از معاونين راكت زن آن زمان حزب بوده است. همه چهره اي ناميمون اين خشن ريش وبد نماد را لازم است كه بشناسند. اين اقاي قانون شكن وضد عدالت، بدستور بيگانگان وخارجيان با همكاري اقاي كرزي تصدي چوكي دادستان كل را اشغال وبراي مردم افغانستان تمثيل عدالتخواهي ميكند. هيچكس است كه از تحصيل ودانش وتجربه اي اين آقا بپرسد؟ در قانون مامورين تمام كشورها درج است كه، هرگاه يك نفر به پست كدام اداره اي تعيين ميگردد، اول فورمه صحي وسوابق جرمي وكاري آن بايست كه درج سوابق كاريش گردد، آيا ازجنايات اين آقا در چهارآسيا كسي ، چيزي، درج سوابقش كرده است؟ در فورمه صحي اين آقا از صورت نورمال بودن رواني وفكري اين آقا تصديق پزشك موجود است؟ يا پشتون بودنش صابون شستشوي گناهان گذشته اش ميباشد ؟ از روزيكه اين اقا دراين پست تكيه زده، جزتشويش وتشنج ودرهم وبرهم زدن جامعه ، چيزي ديگري واجرات عدالتخواهانه اي ديگري كه مفادش به مردم وجامعه معلوم باشد، ديده شده است ؟ كدام والي ويا آستاندار ظالم وقاچاقچي فساد پيشه را دستگيروبه عدالت كشانيده باشد؟ از جمعه خان همدرد جنايتكارتر در شرايط امروز افغانستان ديگر كسي وجود دارد، كه دست به كشتن دوازده انسان بالغ وبيگناه جوزجان زد وبدون باسخواست، مشاور كرزي وبعدآ والي پكتيا مقررگرديد، آيا اين آقاي جبارثابت ، از اين اقاي همتبارش يك دقيقه هم تحقيق كرده است ؟ مليونها پول ملت مورد حيف وميل وزير ماليه وهمسرش كه زن وشوهر در پست مالي كشورقرار دارند، قرار گرفته وگند اين حيف وميل از مطبوعات سرزده است، اين آقاي سارنوال به شكل تفتيش از اجراات وزارت ماليه قدم بدروازه آن گذاشته است؟ در مورد مافياي مواد مخدر، كه رسانه هاي خارجي وداخلي گوش جهانيانرا كرساخته وافراد واشخاص رهبري اين مافيا تا اندازه اي روشن ومشخص است، اين آقاي جنون زده اي حزب گلبدين خان ثابت در ديوانگي، چند نفر را به شمول برادر آقاي كرزي افشآ وگرفتار نموده است؟ يا اينكه اين اقا وسيله اي بند پا گيرقدرتهاي بالاي بخاطر زدن ولنگ ساختن حريفان سياسي،قرار داده شده، گه ونا گه كوشش ، ميدارندكه هم حريفانرا بترسانند وهم انرژي ناپخته اي دادستان را در بيدادي بجوش بياورد! ريشه ء مطلب همين است كه گفته شد. حال آمديم در مطلب اصلي كه حادثه اي آقاي اكبرباي باشد. قراريكه رسانه ها افشآ كردند، چند وقت پيش امنيت كشور مستند اين اقاي اكبر باي را بجرم طرح ترور ژنرال دوستم گرفتار وبه چنگال قانون سپرده بود. حالا به اين پرسش شخص دادستانكل بايست كه پاسخ دهند كه روي كدام علت شما ويا اقاي كرزي تروريست شناخته شده را از بند رهاكرديد؟ اگر گناهي نداشت چرا گرفتارش كرده بوديد؟ حتمآ سرنخ توطه آقاي كرزي در تباني با اقاي ثابت ازاينجا آغاز يافته است. براي مجريم گفته اند كه شمارا رها مينماييم، مشروط براينكه در انتخابات، تورك تباران را به نفع اقاي كرزي تشويق كرده ودر عين حال مزاحم كار وكردار ژنرال دوستم هم بشوي !؟ با يقين كه رهاي اقاي اكبرباي وحادثه ايكه رخداده است، سرچشمه از اين تئوطه ميگيرد كه ما شاهد عملكرد وجديت اقاي دادستان وترورشخصيتهاي ملي ومردمي كشور هستيم. اين اقاي سارنوال از تروريست تحقيق نكرده، آنرا رها ميسازد وبخاطريك غالمغالك ناچيز بين اين ياران سابق وهمزبان تورك تبار، دست به جلب وتعليق وظيفه كسي ميزند كه از نگاه موقف وظيفوي، فاصله ها خيليها دوراست. اما چونكه اقاي كرزي دست درايجاد اين توطه دارد، مورچه بي بال بسر هوس پرواز مي پروراند واين بال را ميخواهد كه طورساختگي ازپربي پرواز اقاي كرزي قرض بگيرد. كه به فكر من مانند خيزوجستارهاي گذشته اش باز بادهايش از شكم در تاريكي خالي خواهند شد .از سوي ديگرجلب نمايندگان ولسي جرگه را بدون اينكه تشخيص بدهد كه تو اقاي ثابت با راي ونظر اين نماينده در پست دادستاني مقررشده اي، را ميدهد واين اقا آنقدرنادان ومغروراشاره هاي بيگانگان است كه در گفتگويش با بي بي سي هم مغرورانه جرم اقاي ژنرال دوستم را تحقيق نكرده مشهود خواند وهمه حقوق دانهاي دنيارا با اين پست دادستاني شرماند!! همين كرزي وهمين دادستان . همين دولت وهمين خود فروختگان .همين كابينه وهمين فساد پيشگان. واي بر مردم بيچاره اي اين خاك كهن ! در قسمت ديگر، جلب خودسرانه اي ديوانه وار اين اقاي ثابت در جباري، نام داكترعبدالطيف پدرام بگوش رسيد وتعجب بسياريهارا بخود جلب كرد، وفهميده شد كه قبيله گرايان را از دانشمندان وفرزندان خراسان هراس است وكسي كه از ديگري هراس داشت ، بايد كه دست به توطه وترورشخصيت ودر تحليل نهاي مانند، حفيظ الله امين دست به محو فزيكي وآدمكشي بزنند وميدان را براي تنفس آزاد خويش وسيع گردانند وآمدن اقاي گلبدين وآقاي ملاعمرخان را در دولت پيش از انتخابات اقاي كرزي آماده گردانند. اگر پدرام منتقد وروشنگر با شهامت وجود داشته باشد، زمينه تفتين وحيله گريهاي تيم كرزي به اساني عملي نمي گردد. دريغ ودرد كه يك تعداد نمايندگان ملت آنقدر در خواب غفلت وخود فراموشي وتطميع مقامات فرورفته اند كه، نه در بند فرهنگ ميباشند ونه در بند زبان ونه در بند تروراشخاص وافراد با اعتبار جامعه ومردم ! اگركسي مي ايد وبيان واژه هاي مادري را در قرن 21 بروي ما مي بندد، پارلمان با يك گفتگوي سبك اكتفا ميكند ووزيرخيره سر با بي شرمي در كميسيون اظهار ميكند كه در رسميات براي كسي اجازه بيان واژه دانشگاه ودانشكده وپايگاه وآتشكده ودهكده وقرارگاه وغيره را نمي دهد واقاي استاد محقق زبان براي دفاع از واژه هاي مادريش نميكشايد وبا لب خندان هم مجلس را ختم اعلان ميدارد. ونماينده اي ديگريكه از تبار وزير است، بدونشرم از مصطلحات ملي دم ميزند وكسي نيست كه بگويد اين مصطلحات از سوي كدام ملت ودركدام زمان توسط كدام دولت تعيين ووحي منزل حساب شده اند؟ كه تغيرآنها سبب گناه نا بخشودني ميگردد! بي حيا ما نگفته ايم كه اين مصطلحات بي معنا وخالي از روان واژهء تغير يابند، ميگوييم كه در برابرهرلوحه به زبان پشتو، به زبان شيرين وعام فهم فارسي دري نيز نوشته گردد. درمقابل اينكه لوحه به پوهنتون شما نوشته ميشود، يك لوح ديگر بنام دانشگاه هم نصب گردد، پول ملي با هردو ويا هرسه زبان باشد، سرودملي با هردوزبان ويا هرسه زبان باشد تا ديگران هم بدانند كه زبانشان رسمي است . ژيژنتون را خود پشتونها هم نميدانند، چرا در پهلويش زايشگاه هم درج نگردد كه واژه زايش در پشتو نيز راج است. مثلآ احمدزي . زي همان زاي وزايده شده است. هيچ پارسيگوي را مصلحت برآن نبوده است كه پارسي جايگاه پشتون را بگيرد وفقط برابري وبرادري را خواهانيم وبس ! اگر اين زبان ريشه وپيرايه واساس وگذشته اي تاريخي دارد واز پشتوانه اي گرانسنگ برخورداراست، مارا غمي آن نيست كه بلرزد زخس وخار! آقاي جبار ثابت ! چرا غم مردم در زيربمباردمان جنوب وجنوب غربي را نميخوري وبراي اقاي كرزي مشوره سالم نميدهي كه فرزندان قندهار وهلمند وزابل هرروز كشته ميشوند وشما با چشم سرمه پرهر روز از پي توطه چيني بالاي ديگران انرژي صرف ميكنيد؟ شما از نظرمردمان آنجا چنين چهره گرفته ايد لطفآ بخوانيد: شمارا چهرهء بدكار گويند آنها آنجا ***ستميارو ستمكردارگويند آنها آنجا بحال مردم با غيرت هيرمندوقندهار*** بسوزد،دل،نسوزد،دل تراجبارگويند آنهاآنجا خلاصه اينكه چالشهاي محيلانه وفريبكارانه اي قبيله گرايان، دشمن قبيله شروع شده است، هم درقسمت زباني، فرهنگي وترورهاي شخصيتهاي دلسوز ومستقل مفيد بحال مردم وجامعه . اين برما وياران روشنگراست كه تا ميتوانند، در جهت خنثا سازي كارهاي اين مخنثان هويت گسيخته ومزدوران بيگانه وفرستادگان اجنبي ، بكوشيم واين رمق سوختگان، دودمغز را با انديشمندي ودرايت فرهنگي، بجايشان بنشانيم ومجال بدسگالي براي اين تعصب انديشان قرون وسطاي طالب انديش نبايد كه داد. دراين راه دست بدست هم دادن وازكرامت انساني وفرهنگي خويش دفاع كردن وجيبه اي مقدس خواهد بود. ارام نشستن وگوش دادن به ياوه گوييهاي اين جباران ظالم تبار وجبار پيشه، گناه نابخشودني بحال جامعه ومردم بي وسيله اي ما خواهد بود. بخود ايد ودر گسترش فرهنگ وگويشهاي رايج زبان وادبيات كهن خويش بدون هراس وشرم از تلقينات قبيلوي وسنتهاي پوسيده اي سيستم نابكار ، بكوشيم واز واژه هاي ناب وشيرين وگوهرمانند زبان مادري وكهن دوران پارسي دري بگوييم وبنويسيم وبرنده اي بار پربركت فرهنگ خويش باشيم وديگرانرا چنين حق بدهيم كه بر زبان وفرهنگشان ببالند واداي واژه نمايند واز هرگونه تحميل پذيري وتحميل كردن بر ديگران بپرهيزيم، راه درستي را فكر ميكنم خواهيم كشود. به اميد اينكه از شيرابه اي خويش بنوشيم ومزه كنيم وبنوشانيم وبن هستي مانرا محكمتر از پيش بگردانيم. خدا يار ونگهدار همه باشد |
|
|
Geen opmerkingen:
Een reactie posten