عبدالعلی مزاری بنیان گذاروحدت سیاسی هزاره ها
سید احمد شاه دولتی فاریابی
عبدالعلی مزاری مانند هرشخصیت سیاسی مذهبی ونظامی خادم به ملت ومیهن ، دارای کرکترعالی هومانیستی وپاتریاتیستی بود که درراه رسیدن به آرمان دیرینۀ عدالت خواهی وتحقق تساوی حقوق وآزادی های دموکراتیک مردم وساکنین سراسرافغانستان تلاش خستگی نا پذیرداشت . اوازشاگردان برجسته وهمفکران تحول طلب وآزاد اند یش سید اسمعیل بلخی بود با آنکه بابه مزاری عمری را برای تحصیلات سیاسی مذهبی درایران ، عراق وسوریه سپری نمود وبا اندیشه های گوناگون سیاسی آشنا گردید اما درمورد طرح های عالما نه وسیاسی سیداسمعیل بلخی آتش اشتیا قش به سردی نگرا ئید وما نند راه روشن کهکشان درفرا رویش متلا لو با قی ماند . هزاره ها تورک تباران افغانستان که دردوونیم قرن اخیربه انواع ستم ها ی سلاطین جبارمواجه گشته برای چندین بارملک ومنال خویش را ازدست داده وزیر بارستم ستمگران حاکم زجرکشیده اند همیشه درفکرنجات ازاین استبداد تلاش های بی همتائی داشته اند یکی ازاین تلاش ها نفوذ درشهرهای بزرگ مثل کابل وامثال آن بوده است که پیشگامان این قوم باپیروی ازضرب المثل(درون بلا به ازبیرون بلا)آنان راتشویق کرده اند تا با تغیرمکان وجاگزین شدن درشهرها مناسبات جدیدی با دیگران برقرارنمایند وطرزتفکرکهنه خودرا نوبسازند وبا انجام کارهای فراخور حال شان دربهبود وضع زنده گی شان رنک ورونق ببخشند . درقدمه های بعدی رجال سیاسی مذهبی هزاره ها درجمال مینه ، دشت برچی ومناطق دیگرکابل که مسکن گزینی این قوم چشمگیر گردیده بود محلات تجمع فا میل هارا بنام تکیه خانه وعبا د تگاه وامثال آن رویکارنمودند وپیوسته روح بیداری وهمبستگی را به آنان د مید ند که درچنین مراحلی سید اسمعیل بلخی ازنخستین شخصیت های قابل احترام عبدالعلی مزاری وسایرعلمای جید تورک تباران واقوام تحت ستم واستبداد است که درزمان صدارت شاه محمود خان که درسال 1946پس ازختم جنگ جهانی دوم درنتیجۀ ورود تغیرات درسیاست کلی جها نی درشرق وغرب بجای برادرش هاشم خان مشهور به قصاب قرن بیست رویکار گردیده بود ، سازمان سیاسی را بنام (اتحا د) بصورت مخفیانه تاسیس نمود وکاروپیکارسیاسی مذهبی را برای بسیج توده های وسیع مردم برای رسیدن به یک آرمان مقدس ونجات اززیرپاشنه های آهنین جباران ستمگروحکام نا میمون زمان بصورت مخفی ونیمه علنی قهرمانانه به فعالیت بیدار کننده شعورسیاسی خلق الله پرداخت که حتی مفکورۀ تحول طلبانه ومترقی سید اسمعیل بلخی مبلغان مذهبی وسیاسی راکه رسماً عضویت سازمان (اتحاد)را که اسمعیل بلخی رهبرآن بود حاصل نکرده بود ند زیر تا ثیر قرار داد وبا همنوائی فکری علیه استبداد اندیشه های مرامی این سازمان ازطریق تبلیغات مذهبی وسیاسی درمردم رسوخ یافت وازطرف توده های وسیع مردم مورد حمایت قرارگرفت، سید اسمعیل بلخی رهبر( اتحاد) که به آن مباهات مینمود دریک نشست کاملا ً سری هیئت رهبری این سازمان درسال 1947 طرحی ریخته شد که طبق این طرح بایستی علیه رژیم شاهی طی کود تا ئی نظامی اقدا مات سریع انجام وبه قدرت سیاسی دست می یافت ، هیئت رهبری سازمان ا تحاد فکرمیکردند که ظاهرشاه به خارج سفر کرده وصدراعظم به کفالت اومانده است واول نوروزکه درجما ل مینه جشن دهقان آغاز میگردد وصدراعظم برای سخنرانی وافتتاح جشن به آنجا می آید اقدام نظامی علیه اوآسان است ، دررهبری این کودتا اشخاصی چون سید اسمعیل بلخی ، ابراهیم بیگ مشهور به بچۀ گاوسوار، خواجه محمد نعیم قوماندان امنیۀ کابل، میراحمد شاه رضوانی ، میر علی احمد ضیا ، میر علی احمد گوهرودیگران حضورفعال داشتند : گروپ عملیاتی تحت قوماندۀ خواجه محمد نعیم قوماندان امنیه برای دستگیری وقتل شاه محمود خان صدراعظم توظیف شده بود ، گروپ دوم تحت قوماندۀ میراحمد شاه رضوانی افسراردو به اشغال قصرشاهی موظف گردیده بود ،گروپ سوم تحت فرمان ابراهیم بیگ مشهوربه بچۀ گاوسواروظیفه داشت تا استیشن رادیوکابل را اشغال نموده ازسقوط رژیم شاهی واستقرار رژیم جمهوری اسلامی درافغانستان به رعیت ومردم اطلاع وازآنها دعوت به بیعت وفرمان بری ازرهبران ریاست جمهوری نماید . درصورت پیروزی کود تا علیه شاه محمود خان ، سیداسمعیل بلخی بحیث رئیس جمهور، خواجه محمد نعیم قوماندان امنیۀ کابل بحیث وزیر دفاع ، میر احمدشاه رضوانی افسراردو ، ابراهیم بیگ بچۀ گاوسوار هرکدام به وظیفۀ مهم درارگان دولتی درنظر گرفته شده واراکین دولت ازنخبگان سازمان اتحاد وهواداران آن برگزیده میشد ند فعالین سازمان اتحاد که دربین اردو، وزارت داخله وشبکه های استخباراتی(ضبط احوالات) مخفیا نه وماهرانه کارنموده نفوذ قابل ملاحظه یی یافته بود ند ، ازحما یت کامل مردم هزاره درکابل واقوام دیگرد رشمال افغانستان که دران زمان تورکستان گفته میشد برخور دار بودند. پلان کود تا توسط یک نفر بنام گلجان وردکی افشا گردیده عملیات کو د تا به اجرا درنیا مد ، جشن نوروزی مختل شد وکو د تا چیان یکی پی دیگری دستگیرگرد ید ند وبه زندان کشانیده شد ند . سید اسمعیل بلخی با روح مبارزه جوئی که داشت درجریان سپری نمودن 15 سال حبس خود ، سازمان دیگری را بنام( پیام اسلامی) درداخل زندان طرح ریزی نمود اما ابراهیم بیگ بچۀ گاوسوارسازمانی را بنام( قیام اسلامی) طرح کرد که نسبت تحریک آمیز بودن نام آن طرف قبول سید اسمعیل بلخی واقع نگردید که درنتیجه با گذشت زمانی ابراهیم بیگ به حکومت وقت خط تسلیمی داد وازسیاست ومبارزه علیه حکومت دست کشید اما سید اسمعیل بلخی با ارادۀ متین سیاسی برای مبارزه برضد استبداد باقی ما ند ودرسال1964که داکتریوسف ازملیت غیرپشتون وغیرخاندان سلطنتی بحیث صدراعظم افغانستان رویکارگردید ، سید اسمعیل بلخی اززندان آزاد شد. سید اسمعیل بلخی پس ازخروج اززندان صحت کامل قبلی خودرا بازنیافت با آنهم درحا لت علا لت مزاج ، سازمان سیاسی را که درزندان طرح کرده بود با اندک تغیر بنام (پیمان اسلامی) عملا به وجود آورد و میرعلی احمد گوهرغوربندی که شخص روحانی بود درصدر رهبری آن قرا گرفت ، سازمان سیاسی که (بنام قیام اسلامی) ازطرف ابراهیم بیگ بچۀ کاوسواردرزندان طرح شده بود بعد ها توسط میراحمد شاه رضوانی که افسر نظامی بود محوری برای تجمع مخفی وسری افسران مذهبی ضد استبداد گردید . درسال 1969میلادی اعضا وهواداران ( پیمان اسلامی وقیام اسلامی) متحد گردیده طی یک پلا تفورم مشترک درمقابله با مخالفین سیاسی ودولتی کارمیکردند وازاین طریق به پیروزی هائی دست یافـتـند . دراواخرسال 1968میلادی که نافرمانی ها از اراکین جمهوری دموکراتیک نوبنیا د افغانستان به تحریک وتشجیع مخالفان داخلی وخارجی آن درشرق کشوربروزکرد ، درمنطقۀ پسا وند وهزارستان [ هزاره جات] نیز سرکشی ها ازفرمان حکومت آغازگردید ودرماه جون 1979درمنطقۀ (ورس) گرد هم آئی بزرگی ازپیشگامان سیاسی مذهبی هزاره ها صورت گرفت که دراین گردهم آئی ، سازمانی بنام (شورای اتفاق اسلامی افغانستان )تا سیس گردید که آیت الله بهشتی بحیث رئیس ، حسین نصیری معاون وسید محسن مشهوربه (سید جگړن ) بحیث فرمانده افراد مسلح مربوط به این سازمان برگزیده شدند . دراوایل سال 1980میلادی که ببرک کارمل به قدرت رسید تمام اعضا وهوادران حزب دموکراتیک نوین که ازطرف مبارزان دیگر بنام شعله یی یاد میگرد ید ند درمناطق مرکزی افغانستان تشکل سیاسی خود را ایجاد نمودند درحالیکه شعله یی ها درسال 1979با سازمان سا ما که دررهبری آن مجید کلکانی قرار داشت متحد شده بودند ، ا ین گروه دربرخورد با قضا یا تـند رو وافراطی بود ند ورهنمای عمل شان نظریات جنگی وپارتیزا نی ما ئو ستو نگ رهبرانقلاب توده یی چین بود که درسال1949انقلاب کمو نیستی را به پیروزی رسانیده دولت توده یی خلق چین را تا سیس نموده با اتحاد کامل با شوروی به گفتۀ کمو نیست ها علیه امپریالیزم جهانی قرار داشت. درتاریخ سیاسی نشانه ها ئی وجود دارد که نشان میدهد اگر جوانان ومردم تحت استبدادبه شرایطی دست بیابند که امکان تشکل سیاسی وفعالیت هائی برای حق طلبی ورسیدن به حقوق مسلم دمو کراتیک شان فراهم گردد این گروه متشکل با تمام قضا یا با تـندروی سیاسی وعجلۀ غیر لزوم برخورد مینما یند وتلاش میکنند درکمترین فرصت بیشترین کاررابه نفع مردم انجام بد هند و ازاین سبب غا لباً ازشرایط عینی جامعه به پیش می تازند ومرتکب عمل ماجراجوئی وآوانتو ریستی میگرد ند ، آنها ئی که پسیف عمل مینما یند ازحکم شرایط عینی عقب میما نند وبه پسیفیزم واپرچو نیزم سقوط میکنند که تیوریسن ها وجامعه شنا سان هردوی این گروه را نسبت عدم درک درست ازاوضاع عمومی کشوروحکم شرایط عینی حا کم برجامعه ، پشت وروی یک سکه دانسته عمل ایشان را غیر مفید درمورد آوردن تغیرات سیاسی واجتماعی می پندا رند زیرا ماجرا جوها با حرکات نا معقول خود زمینه را برای سرکوب تشکل سیاسی وجنبش توده یی مساعد میسازند واپرچونیست ها با دنباله روی های کسل کننده ، تشکل سیاسی وجنبش توده یی رابه امراض پسیفیزم ( ترس ازقدرت حا کم )مبتلا ساخته ازراه مبارزۀ مستقل سیاسی برای رسیدن به آرمان عدالت اجتما عی ودمو کراسی منحرف مینما یند وگا هی اتفاق می افتد که رهبران دارای خصلت اپرچو نیستی با تطمیع شدن ازسوی قدرت حاکم عمداًپسیف عمل نموده زمینه را برا ی معا ملات سیاسی وبیع وشرا ع فراهم مینما یند که سرانجام حرکات آوانتوریستی واپرچونیستی هردو منجر به کورشدن راه مبارزۀ اصولی برای اعمال تساوی حقوق کلیه ساکنین کشورمیگرد د وبناءً درک تناسب منطقی مبارزه درمقابل قدرت حاکم یکی ازمهمترین اصل والیمینت ، به پیشبرد مبارزۀ جازم واصولی بیدون افتادن به چپ وراست(آوانتوریزم وپسیفیزم) بشمارمیرود که این درک بیدون آگاهی سیاسی لازم ازاوضاع کشوروجهان وبیدون سنجش نیروهای ارتجاعی فعال تحت الحمایۀ مستقیم وغیرمستقیم قدرت حاکم وبیدون تشخیص درست توانا ئی وعدم توانا ئی آن د رعمل مقابله وسرکوب، میسر نمیگرد د ، ازهمین سبب است که دررهبری یک سازمان سیاسی که درفش خد مت به مردم را به احتزاز درمی آورند وشعار دموکراسی سر میدهند نخبه ترین وآگاه ترین اشخاص دارای مفکورۀ سیاسی دررهبری سازمان سیاسی ویا حزب برگزیده میشوند واین رهبران سیاسی زمانی به خواسته های شان نزدیک میشوند وپیروز میگرد ند که تسمه های ارتباطی حزب با توده ها بصورت عمودی وافقی بصورت گسست ناپزیرتحکیم شده باشد . عبد العلی مزاری با درک این واقعیت سیاسی تاریخی پس از گفت وشنود با رهبران هفت تنظیم جهادی که مقرشان درپشاوربود درک نمود که بیدون تبارز با یک تشکل سیاسی ومقابله درمقابل حق تلفی وعمل غیردموکراتیک این تنظیم ها سهیم شدن درقدرت سیاسی کاریست مشکل! عبد العلی مزاری برای بسیج کلیه سازمان ها واحزاب سیاسی متعلق به اقوام هزاره اقدا مات وتبلیغا تی را براه انداخت وسرانجام کادررهبری ونخبگان نه سازمان سیاسی را دربا میان گردآورد که پس ازتبادل افکارمجموع این احزاب نه گانه به یک حزب واحد مدغم گردید که نام آ ن را ( حزب وحدت اسلامی افغانستان ) گذاشتند که بعد ها به حزب وحدت مسمی گردید، مبارزان وپیشگا مان هزاره هاکه از1979تا هجوم حملات فاشیستی طالبان با سیستم فدرال گونه منا طق مربوط خودرا اداره میکردند برای تامین امنیت بهترتمام منا طق تحت نفوذ خودرا به نه حوزه وسی وشش منطقه تقسیم نموده بودند محترم انجنیر سخی اروزگانی نوشته است عبد العلی مزاری میگفت(ما تنها راه حل مشکل افغانستان را تشکیل یک حکومت فدرالی دراین سرزمین میدانیم ومعتقدیم که بیدون ایجاد یک ساختارفدرالی که تا مین کنندۀ خواست ها واهداف کلیه اقوام ،مذاهب وگرایش های سیاسی میباشد بحران افغانستان حل نخواهد شد )روشنفکران مترقی وتحول طلب تبلیغ مینمودند که درنظام فدرالی جاکمیت میراثی می میرد ،جای آن را حا کمیت انتخابی مردم میگیرد ، حکومت تک قومی وتک حزبی نا بود میگردد ، به جای آن فلورالیزم ملی وسیاسی رشد مینماید ، اختلافات برسربرتری قومی وشوینیزم به گورستان تاریخ سپرده میشود به جای آن همبستگی وهمدلی تبارز میکند ،اختلافات برسرتقسیم قدرت وتا مین عدالت وتساوی حقوق کمرنگ میشود وهمه چیز طبق ارادۀ اکثریت ملت سربراه میگردد، عبد العلی مزاری درتوضیحات روشنگرانۀ خود بارها به مستمعین خود گفته است که یگانه راه جلوگیری ازتجزیۀ افغانستان وحفظ همبستگی دایمی اقوام ساکن درافغانستان متساوی الحقوق گردانیدن آنان درتمام عرصه ها(سیاسی ،اقتصادی، فرهنگی)است واین آرزومندی وقتی جامۀ عمل می پوشد سیستم عادلانه که امروزدرجهان نتیجۀ مطلوب بار آورده است سیستم فدرالی است که بقسم سیتم دولتی درافغانستان پذیرفته شود .
طبق تلاش های عبد العلی مزاری وجنرال دوستم بااحمدشاه مسعود درمورد تشکیل جبهه ضد دولت تفاهم صورت گرفت و سه قومندان عمده ، پرتوان وپرنیرو د رمناطق مرکزی ، شمال وشرق وغرب افغا نستان با این تفاهم دوستا نه ائتلاف نمودند تمام نیرو های این ائتلاف ازهرراه ودره وازهرکوه وکمر، بمثا به آب خروشان دریا ها بهم پیوستند وبه سیلا ب سیاسی مدهش و توفندۀ مهارناپذ یرتبدیل گرد یده ، گرده سواران رژیم دوکتورنجیب که با وجود حزبی متعهد بودن به تامین عدالت ، فاشیست مآ با نه ودیکتا تورمنشانه عمل میکرد ند درتلاطم این سیلا ب توفنده غرق شدند وهمه چیز را ازدست دادند ، دربیستم ماه اپریل 1992میلادی این سه شخصیت سیاسی ونظامی به قصد اشغال کابل وسایر نقاط افغانستان ، وزمینه سازی برای ورود حکو مت موقت مجاهدین که قبلا درشورای راولپندی اسلام آباد مشخص شده ودرپشاورمنتظرسیر حوادث افغانستان بودند در منطقۀ جبل السراج پروان تشکیل جلسه دادند ، احمد شاه مسعود ، جنرال دوستم وعبد العلی مزاری که هرسه بحیث فا تحان ولا یا ت شمال ، ولایات مرکزی ، ولایات غربی وشرقی افغا نستان ، دراجلاس جبل السراج نشست صمیمانه داشتند پس ازمفا هما ت لازم به فیصله هائی دست یافتند که چند نکتۀ آن قابل یاد دهانی است : به پیشنهاد عبدالعلی مزاری قرار شد اعلامیه یی خطاب به مامورین نظامی وغیرنظامی صادرگرد د که دران به انها اطمینان خاطر داده شود که مواخذه نخواهند شد ومورد عفوعمو می قرار خواهند گرفت تا مورال رزمی خودرا ازدست ندهند . درمورد سران تنظیم ها که درحکومت موقتی هرکدام دارای مسئو لیت های وظیفوی درجمهوری اسلامی نوبنیاد بودند موافقه صورت گرفت که باید آنها بعد ازفتح کامل وسقوط رژیم دوکتور نجیب به کابل بیا یند وظایف خورا اشغال نمایند . حکو مت موقت پس ازاشغال قدرت سیاسی درتامین امنیت جان ومال شهریان کابل وسایرمناطق افغا نستان را با ، به خد مت گرفتن نیرو های وفا داربه دولت مجاهدین تا مین نماید . حکومت موقت برای تا مین عدالت درسهیم گردیدن تمام احزاب وتنظیم های جهادی واسلامی برادری وبرابری را مراعات نماید .) پس ازفتح کابل ، صبغت الله مجد دی بحیث رئیس جمهورحکومت موقت ازراه جلال آباد بتاریخ بیست وهشتم ماه اپریل سال 1992به کابل مواصلت نمود که نیرو های فاتحان ، امنیت راه را گرفته بودند . صبغت الله مجد دی بعد ازیک هفته درجریان گفتارش ازتلویزیون کابل اعلام نمود که خلاف فیصلۀ پشاورواسلام آباد به حزب وحدت آنچه ازقدرت سیاسی تعین میشد که نشده است ، بتاریخ15ماه می1992عبد العلی مزاری با صبغت الله مجددی درارگ جمهوری ملاقات نمود ه خواسته ها وپیشنها دات خودرا ارایه نمود بعدا عبد العلی مزاری آنچه برایش وعده داده شده بود اعلام نمود وگفت که پنج وزارت وهشت کرسی ازشورا به حزب وحدت درنظر گرفته شده است ، اما آنها ئیکه ازسران تنظیم ها به این موافقت نامه مخالف بودند صف آرا ئی نظا می را آغازنموده آتش جنگ را درشهر کابل مشتعل ساختند که نخستین حمله با سلاح ثقیل ازطرف رسول سیاف یکی ازبنیاد گرا های اسلامی که درپغمان قرارگاه نظامی داشت بالای محلات مسکونی هزاره ها دردشت برچی ومنطقۀ افشارکه به حمایت ازحزب وحدت ورهبرمحبوب آن (عبدالعلی مزاری) بسیج گردیده بودند آغازگردید ونیروهای حزب وحدت به مقاومت ودفاع پرداختند ، حزب وحدت درکابل نیروی لازم دفاعی را دراختیارداشت وازحمایت بی چون وچرای تمام هزاره ها وتورک تباران برخورداربود وپس ازسقوط رژیم دوکتورنجیب فرقۀ 59 به حزب وحدت پیوسته بود وقسمتی ازفرقۀ 69 و نیمی ازقوای 15زرهدار نیز تحت فرمان حزب وحدت قرار گرفته بود . زمانی که نیروهای تحت فرمان وزارت دفاع به حمایت ازرسول سیا ف وارد جنگ شد نیروهای نظامی جنرال دوستم درکابل اندک بود با آنهم یکی ازقوماندا نهای معتبرجنبش ملی درکابل با حما یت ازحزب وحدت به منظورجلوگیری ازگسترش شعله های آتش جنگ اعلام نمود که جنگ را متوقف نمایند که درغیرآن به عواقب نا گوارمواجه خو اهند گردید به تعقیب این اعلا میه نیرو های تازه دم رزمی جنش ملی افغانستان به کابل رسید ، جنگ فروکش نمود ، دردهم ماه جون1992حکو مت مجاهدین مجبورگردیده و اعلام نمود که به حزب وحدت سه کرسی وزارت وسه کرسی شورا واگذار گردیده است اما جنگ بین تنظیم های جهادی که درپشاورباهم یکجا بودند نیز آهسته آهسته آغازگردیده تداوم یافت . درهمین آوان که عبدالعلی مزاری وهمکارانش با حمایت نیروهای جنبش ملی تا حدی ازاحساس اضطراب ونگرانی دورشده بودند طالبان حملات خودرا ازجنوب کابل آغازنموده آمادۀ هجوم قوی به کابل شد ند وبه مناطق تحت نفوذ حزب وحدت نیزحملا تی انجام داد ند اما به عقب زده شد ند ، قوماندا ن جنبش ملی درجریان گزارش به جنرال دوستم ازطریق مخابره گفته بود تمام نیرو های جنبش ملی وحزب وحدت دریک سنگر واحد قرار دارند وحملات دشمن را دفع میکنند .... جنرال دوستم میگوید روزهای دشواری بود وقتی با استاد مزاری تما س گرفته خواستم که او به محل امن تری منتقل گرد د استاد مزاری اظهارداشت من ملت ام را زیرآتش گذاشته رفتن بجای امن تررا برای خود زیبنده نمی بینم سرنوشت من با سرنوشت مردم گره خورده است . طالبان که مقا ومت بیش ازحد نیرو های حزب وحدت را درمقابل نیروهای سیاف ومتحدین نظامی او وجنگ شجاعانۀ افراد مسلح وفادار به عبدالعلی مزاری را مشاهده نموده بود ند به حیله های شیطانی متوصل گردیده بابه مزاری را به چهار آسیا مقرطالبا ن دعودت نمو دند وگفتند روی یک پلا تفورم مشترک که درآینده برای حزب وحدت وطالبان مفید واقع گرد د مذاکره صورت میگیرد، عبد العلی مزاری که شخص صادق وغیوربود با وجود مما نعت بعضی ازدوستان نزد یکش برای اینکه ترسو قلمداد نشود با دونفردیگر مردانه واربه مقر طالبان رفت . جنرال دوستم میگوید : همان روزی که استاد مزاری بنام مفاهمه با طا لبان به چهار آسیا حرکت کرده بودمن همراه استاد محقق با محمود مستری نما یندۀ خاص ملل متحد وهیئت اعزامی همراه او که ازطرف پاد شاه سابق (ظاهرشاه)اعزام شده بود ودرترکیب هیئت محترم عبد الا حد کرزی(پدررئیس جمهورکرزی)دوکتورستارسیرت ، سلطان محمود غازی، جنرال عبد الحکیم کتوازی حضورداشتند مصروف بودیم درهمان روز یک رول فیلم بدستم رسید به عجله به گوشه یی رفتم فیلم را به شعاع آفتاب گرفتم دیده شد که دستهای استاد مزاری را طالبان بسته وچند نفربه سر وروی آو چنگاوبودند من موضوع را با محمود مستری وهیئت اعزامی شاه طرح کردم تا راهی پیدا شود که استاد عبد العلی مزاری نجات داده شود اما افسوس که تلاش ها به جا ئی نرسید ! طالبان عبدالعلی مزاری ودونفر همرا هان اورا بنام اینکه به قندهار نزد ملا عمر می برند بتاریخ 22حوت مطابق(12مارچ 1995میلادی) درچهار آسیا به هلیکوپتر سوار کرده بعداً به شهادت رسانیده ودرمنطقۀ غزنی ازطیاره بیرون انداخته بود ند که تابوت بابه مزاری ازغزنی تا به با میان وازآنجا تا مزارشریف توسط جوانان هزاره ودوستانش دست بدست وشانه به شانه انتقال داده شده با مراسم شانداری با اعزاز واکرام به خاک سپرده شد روحش شاد باد ( ومن ا لله التوفیق)11 / 3 / 2008میلادی
سید احمد شاه دولتی فاریابی
عبدالعلی مزاری مانند هرشخصیت سیاسی مذهبی ونظامی خادم به ملت ومیهن ، دارای کرکترعالی هومانیستی وپاتریاتیستی بود که درراه رسیدن به آرمان دیرینۀ عدالت خواهی وتحقق تساوی حقوق وآزادی های دموکراتیک مردم وساکنین سراسرافغانستان تلاش خستگی نا پذیرداشت . اوازشاگردان برجسته وهمفکران تحول طلب وآزاد اند یش سید اسمعیل بلخی بود با آنکه بابه مزاری عمری را برای تحصیلات سیاسی مذهبی درایران ، عراق وسوریه سپری نمود وبا اندیشه های گوناگون سیاسی آشنا گردید اما درمورد طرح های عالما نه وسیاسی سیداسمعیل بلخی آتش اشتیا قش به سردی نگرا ئید وما نند راه روشن کهکشان درفرا رویش متلا لو با قی ماند . هزاره ها تورک تباران افغانستان که دردوونیم قرن اخیربه انواع ستم ها ی سلاطین جبارمواجه گشته برای چندین بارملک ومنال خویش را ازدست داده وزیر بارستم ستمگران حاکم زجرکشیده اند همیشه درفکرنجات ازاین استبداد تلاش های بی همتائی داشته اند یکی ازاین تلاش ها نفوذ درشهرهای بزرگ مثل کابل وامثال آن بوده است که پیشگامان این قوم باپیروی ازضرب المثل(درون بلا به ازبیرون بلا)آنان راتشویق کرده اند تا با تغیرمکان وجاگزین شدن درشهرها مناسبات جدیدی با دیگران برقرارنمایند وطرزتفکرکهنه خودرا نوبسازند وبا انجام کارهای فراخور حال شان دربهبود وضع زنده گی شان رنک ورونق ببخشند . درقدمه های بعدی رجال سیاسی مذهبی هزاره ها درجمال مینه ، دشت برچی ومناطق دیگرکابل که مسکن گزینی این قوم چشمگیر گردیده بود محلات تجمع فا میل هارا بنام تکیه خانه وعبا د تگاه وامثال آن رویکارنمودند وپیوسته روح بیداری وهمبستگی را به آنان د مید ند که درچنین مراحلی سید اسمعیل بلخی ازنخستین شخصیت های قابل احترام عبدالعلی مزاری وسایرعلمای جید تورک تباران واقوام تحت ستم واستبداد است که درزمان صدارت شاه محمود خان که درسال 1946پس ازختم جنگ جهانی دوم درنتیجۀ ورود تغیرات درسیاست کلی جها نی درشرق وغرب بجای برادرش هاشم خان مشهور به قصاب قرن بیست رویکار گردیده بود ، سازمان سیاسی را بنام (اتحا د) بصورت مخفیانه تاسیس نمود وکاروپیکارسیاسی مذهبی را برای بسیج توده های وسیع مردم برای رسیدن به یک آرمان مقدس ونجات اززیرپاشنه های آهنین جباران ستمگروحکام نا میمون زمان بصورت مخفی ونیمه علنی قهرمانانه به فعالیت بیدار کننده شعورسیاسی خلق الله پرداخت که حتی مفکورۀ تحول طلبانه ومترقی سید اسمعیل بلخی مبلغان مذهبی وسیاسی راکه رسماً عضویت سازمان (اتحاد)را که اسمعیل بلخی رهبرآن بود حاصل نکرده بود ند زیر تا ثیر قرار داد وبا همنوائی فکری علیه استبداد اندیشه های مرامی این سازمان ازطریق تبلیغات مذهبی وسیاسی درمردم رسوخ یافت وازطرف توده های وسیع مردم مورد حمایت قرارگرفت، سید اسمعیل بلخی رهبر( اتحاد) که به آن مباهات مینمود دریک نشست کاملا ً سری هیئت رهبری این سازمان درسال 1947 طرحی ریخته شد که طبق این طرح بایستی علیه رژیم شاهی طی کود تا ئی نظامی اقدا مات سریع انجام وبه قدرت سیاسی دست می یافت ، هیئت رهبری سازمان ا تحاد فکرمیکردند که ظاهرشاه به خارج سفر کرده وصدراعظم به کفالت اومانده است واول نوروزکه درجما ل مینه جشن دهقان آغاز میگردد وصدراعظم برای سخنرانی وافتتاح جشن به آنجا می آید اقدام نظامی علیه اوآسان است ، دررهبری این کودتا اشخاصی چون سید اسمعیل بلخی ، ابراهیم بیگ مشهور به بچۀ گاوسوار، خواجه محمد نعیم قوماندان امنیۀ کابل، میراحمد شاه رضوانی ، میر علی احمد ضیا ، میر علی احمد گوهرودیگران حضورفعال داشتند : گروپ عملیاتی تحت قوماندۀ خواجه محمد نعیم قوماندان امنیه برای دستگیری وقتل شاه محمود خان صدراعظم توظیف شده بود ، گروپ دوم تحت قوماندۀ میراحمد شاه رضوانی افسراردو به اشغال قصرشاهی موظف گردیده بود ،گروپ سوم تحت فرمان ابراهیم بیگ مشهوربه بچۀ گاوسواروظیفه داشت تا استیشن رادیوکابل را اشغال نموده ازسقوط رژیم شاهی واستقرار رژیم جمهوری اسلامی درافغانستان به رعیت ومردم اطلاع وازآنها دعوت به بیعت وفرمان بری ازرهبران ریاست جمهوری نماید . درصورت پیروزی کود تا علیه شاه محمود خان ، سیداسمعیل بلخی بحیث رئیس جمهور، خواجه محمد نعیم قوماندان امنیۀ کابل بحیث وزیر دفاع ، میر احمدشاه رضوانی افسراردو ، ابراهیم بیگ بچۀ گاوسوار هرکدام به وظیفۀ مهم درارگان دولتی درنظر گرفته شده واراکین دولت ازنخبگان سازمان اتحاد وهواداران آن برگزیده میشد ند فعالین سازمان اتحاد که دربین اردو، وزارت داخله وشبکه های استخباراتی(ضبط احوالات) مخفیا نه وماهرانه کارنموده نفوذ قابل ملاحظه یی یافته بود ند ، ازحما یت کامل مردم هزاره درکابل واقوام دیگرد رشمال افغانستان که دران زمان تورکستان گفته میشد برخور دار بودند. پلان کود تا توسط یک نفر بنام گلجان وردکی افشا گردیده عملیات کو د تا به اجرا درنیا مد ، جشن نوروزی مختل شد وکو د تا چیان یکی پی دیگری دستگیرگرد ید ند وبه زندان کشانیده شد ند . سید اسمعیل بلخی با روح مبارزه جوئی که داشت درجریان سپری نمودن 15 سال حبس خود ، سازمان دیگری را بنام( پیام اسلامی) درداخل زندان طرح ریزی نمود اما ابراهیم بیگ بچۀ گاوسوارسازمانی را بنام( قیام اسلامی) طرح کرد که نسبت تحریک آمیز بودن نام آن طرف قبول سید اسمعیل بلخی واقع نگردید که درنتیجه با گذشت زمانی ابراهیم بیگ به حکومت وقت خط تسلیمی داد وازسیاست ومبارزه علیه حکومت دست کشید اما سید اسمعیل بلخی با ارادۀ متین سیاسی برای مبارزه برضد استبداد باقی ما ند ودرسال1964که داکتریوسف ازملیت غیرپشتون وغیرخاندان سلطنتی بحیث صدراعظم افغانستان رویکارگردید ، سید اسمعیل بلخی اززندان آزاد شد. سید اسمعیل بلخی پس ازخروج اززندان صحت کامل قبلی خودرا بازنیافت با آنهم درحا لت علا لت مزاج ، سازمان سیاسی را که درزندان طرح کرده بود با اندک تغیر بنام (پیمان اسلامی) عملا به وجود آورد و میرعلی احمد گوهرغوربندی که شخص روحانی بود درصدر رهبری آن قرا گرفت ، سازمان سیاسی که (بنام قیام اسلامی) ازطرف ابراهیم بیگ بچۀ کاوسواردرزندان طرح شده بود بعد ها توسط میراحمد شاه رضوانی که افسر نظامی بود محوری برای تجمع مخفی وسری افسران مذهبی ضد استبداد گردید . درسال 1969میلادی اعضا وهواداران ( پیمان اسلامی وقیام اسلامی) متحد گردیده طی یک پلا تفورم مشترک درمقابله با مخالفین سیاسی ودولتی کارمیکردند وازاین طریق به پیروزی هائی دست یافـتـند . دراواخرسال 1968میلادی که نافرمانی ها از اراکین جمهوری دموکراتیک نوبنیا د افغانستان به تحریک وتشجیع مخالفان داخلی وخارجی آن درشرق کشوربروزکرد ، درمنطقۀ پسا وند وهزارستان [ هزاره جات] نیز سرکشی ها ازفرمان حکومت آغازگردید ودرماه جون 1979درمنطقۀ (ورس) گرد هم آئی بزرگی ازپیشگامان سیاسی مذهبی هزاره ها صورت گرفت که دراین گردهم آئی ، سازمانی بنام (شورای اتفاق اسلامی افغانستان )تا سیس گردید که آیت الله بهشتی بحیث رئیس ، حسین نصیری معاون وسید محسن مشهوربه (سید جگړن ) بحیث فرمانده افراد مسلح مربوط به این سازمان برگزیده شدند . دراوایل سال 1980میلادی که ببرک کارمل به قدرت رسید تمام اعضا وهوادران حزب دموکراتیک نوین که ازطرف مبارزان دیگر بنام شعله یی یاد میگرد ید ند درمناطق مرکزی افغانستان تشکل سیاسی خود را ایجاد نمودند درحالیکه شعله یی ها درسال 1979با سازمان سا ما که دررهبری آن مجید کلکانی قرار داشت متحد شده بودند ، ا ین گروه دربرخورد با قضا یا تـند رو وافراطی بود ند ورهنمای عمل شان نظریات جنگی وپارتیزا نی ما ئو ستو نگ رهبرانقلاب توده یی چین بود که درسال1949انقلاب کمو نیستی را به پیروزی رسانیده دولت توده یی خلق چین را تا سیس نموده با اتحاد کامل با شوروی به گفتۀ کمو نیست ها علیه امپریالیزم جهانی قرار داشت. درتاریخ سیاسی نشانه ها ئی وجود دارد که نشان میدهد اگر جوانان ومردم تحت استبدادبه شرایطی دست بیابند که امکان تشکل سیاسی وفعالیت هائی برای حق طلبی ورسیدن به حقوق مسلم دمو کراتیک شان فراهم گردد این گروه متشکل با تمام قضا یا با تـندروی سیاسی وعجلۀ غیر لزوم برخورد مینما یند وتلاش میکنند درکمترین فرصت بیشترین کاررابه نفع مردم انجام بد هند و ازاین سبب غا لباً ازشرایط عینی جامعه به پیش می تازند ومرتکب عمل ماجراجوئی وآوانتو ریستی میگرد ند ، آنها ئی که پسیف عمل مینما یند ازحکم شرایط عینی عقب میما نند وبه پسیفیزم واپرچو نیزم سقوط میکنند که تیوریسن ها وجامعه شنا سان هردوی این گروه را نسبت عدم درک درست ازاوضاع عمومی کشوروحکم شرایط عینی حا کم برجامعه ، پشت وروی یک سکه دانسته عمل ایشان را غیر مفید درمورد آوردن تغیرات سیاسی واجتماعی می پندا رند زیرا ماجرا جوها با حرکات نا معقول خود زمینه را برای سرکوب تشکل سیاسی وجنبش توده یی مساعد میسازند واپرچونیست ها با دنباله روی های کسل کننده ، تشکل سیاسی وجنبش توده یی رابه امراض پسیفیزم ( ترس ازقدرت حا کم )مبتلا ساخته ازراه مبارزۀ مستقل سیاسی برای رسیدن به آرمان عدالت اجتما عی ودمو کراسی منحرف مینما یند وگا هی اتفاق می افتد که رهبران دارای خصلت اپرچو نیستی با تطمیع شدن ازسوی قدرت حاکم عمداًپسیف عمل نموده زمینه را برا ی معا ملات سیاسی وبیع وشرا ع فراهم مینما یند که سرانجام حرکات آوانتوریستی واپرچونیستی هردو منجر به کورشدن راه مبارزۀ اصولی برای اعمال تساوی حقوق کلیه ساکنین کشورمیگرد د وبناءً درک تناسب منطقی مبارزه درمقابل قدرت حاکم یکی ازمهمترین اصل والیمینت ، به پیشبرد مبارزۀ جازم واصولی بیدون افتادن به چپ وراست(آوانتوریزم وپسیفیزم) بشمارمیرود که این درک بیدون آگاهی سیاسی لازم ازاوضاع کشوروجهان وبیدون سنجش نیروهای ارتجاعی فعال تحت الحمایۀ مستقیم وغیرمستقیم قدرت حاکم وبیدون تشخیص درست توانا ئی وعدم توانا ئی آن د رعمل مقابله وسرکوب، میسر نمیگرد د ، ازهمین سبب است که دررهبری یک سازمان سیاسی که درفش خد مت به مردم را به احتزاز درمی آورند وشعار دموکراسی سر میدهند نخبه ترین وآگاه ترین اشخاص دارای مفکورۀ سیاسی دررهبری سازمان سیاسی ویا حزب برگزیده میشوند واین رهبران سیاسی زمانی به خواسته های شان نزدیک میشوند وپیروز میگرد ند که تسمه های ارتباطی حزب با توده ها بصورت عمودی وافقی بصورت گسست ناپزیرتحکیم شده باشد . عبد العلی مزاری با درک این واقعیت سیاسی تاریخی پس از گفت وشنود با رهبران هفت تنظیم جهادی که مقرشان درپشاوربود درک نمود که بیدون تبارز با یک تشکل سیاسی ومقابله درمقابل حق تلفی وعمل غیردموکراتیک این تنظیم ها سهیم شدن درقدرت سیاسی کاریست مشکل! عبد العلی مزاری برای بسیج کلیه سازمان ها واحزاب سیاسی متعلق به اقوام هزاره اقدا مات وتبلیغا تی را براه انداخت وسرانجام کادررهبری ونخبگان نه سازمان سیاسی را دربا میان گردآورد که پس ازتبادل افکارمجموع این احزاب نه گانه به یک حزب واحد مدغم گردید که نام آ ن را ( حزب وحدت اسلامی افغانستان ) گذاشتند که بعد ها به حزب وحدت مسمی گردید، مبارزان وپیشگا مان هزاره هاکه از1979تا هجوم حملات فاشیستی طالبان با سیستم فدرال گونه منا طق مربوط خودرا اداره میکردند برای تامین امنیت بهترتمام منا طق تحت نفوذ خودرا به نه حوزه وسی وشش منطقه تقسیم نموده بودند محترم انجنیر سخی اروزگانی نوشته است عبد العلی مزاری میگفت(ما تنها راه حل مشکل افغانستان را تشکیل یک حکومت فدرالی دراین سرزمین میدانیم ومعتقدیم که بیدون ایجاد یک ساختارفدرالی که تا مین کنندۀ خواست ها واهداف کلیه اقوام ،مذاهب وگرایش های سیاسی میباشد بحران افغانستان حل نخواهد شد )روشنفکران مترقی وتحول طلب تبلیغ مینمودند که درنظام فدرالی جاکمیت میراثی می میرد ،جای آن را حا کمیت انتخابی مردم میگیرد ، حکومت تک قومی وتک حزبی نا بود میگردد ، به جای آن فلورالیزم ملی وسیاسی رشد مینماید ، اختلافات برسربرتری قومی وشوینیزم به گورستان تاریخ سپرده میشود به جای آن همبستگی وهمدلی تبارز میکند ،اختلافات برسرتقسیم قدرت وتا مین عدالت وتساوی حقوق کمرنگ میشود وهمه چیز طبق ارادۀ اکثریت ملت سربراه میگردد، عبد العلی مزاری درتوضیحات روشنگرانۀ خود بارها به مستمعین خود گفته است که یگانه راه جلوگیری ازتجزیۀ افغانستان وحفظ همبستگی دایمی اقوام ساکن درافغانستان متساوی الحقوق گردانیدن آنان درتمام عرصه ها(سیاسی ،اقتصادی، فرهنگی)است واین آرزومندی وقتی جامۀ عمل می پوشد سیستم عادلانه که امروزدرجهان نتیجۀ مطلوب بار آورده است سیستم فدرالی است که بقسم سیتم دولتی درافغانستان پذیرفته شود .
طبق تلاش های عبد العلی مزاری وجنرال دوستم بااحمدشاه مسعود درمورد تشکیل جبهه ضد دولت تفاهم صورت گرفت و سه قومندان عمده ، پرتوان وپرنیرو د رمناطق مرکزی ، شمال وشرق وغرب افغا نستان با این تفاهم دوستا نه ائتلاف نمودند تمام نیرو های این ائتلاف ازهرراه ودره وازهرکوه وکمر، بمثا به آب خروشان دریا ها بهم پیوستند وبه سیلا ب سیاسی مدهش و توفندۀ مهارناپذ یرتبدیل گرد یده ، گرده سواران رژیم دوکتورنجیب که با وجود حزبی متعهد بودن به تامین عدالت ، فاشیست مآ با نه ودیکتا تورمنشانه عمل میکرد ند درتلاطم این سیلا ب توفنده غرق شدند وهمه چیز را ازدست دادند ، دربیستم ماه اپریل 1992میلادی این سه شخصیت سیاسی ونظامی به قصد اشغال کابل وسایر نقاط افغانستان ، وزمینه سازی برای ورود حکو مت موقت مجاهدین که قبلا درشورای راولپندی اسلام آباد مشخص شده ودرپشاورمنتظرسیر حوادث افغانستان بودند در منطقۀ جبل السراج پروان تشکیل جلسه دادند ، احمد شاه مسعود ، جنرال دوستم وعبد العلی مزاری که هرسه بحیث فا تحان ولا یا ت شمال ، ولایات مرکزی ، ولایات غربی وشرقی افغا نستان ، دراجلاس جبل السراج نشست صمیمانه داشتند پس ازمفا هما ت لازم به فیصله هائی دست یافتند که چند نکتۀ آن قابل یاد دهانی است : به پیشنهاد عبدالعلی مزاری قرار شد اعلامیه یی خطاب به مامورین نظامی وغیرنظامی صادرگرد د که دران به انها اطمینان خاطر داده شود که مواخذه نخواهند شد ومورد عفوعمو می قرار خواهند گرفت تا مورال رزمی خودرا ازدست ندهند . درمورد سران تنظیم ها که درحکومت موقتی هرکدام دارای مسئو لیت های وظیفوی درجمهوری اسلامی نوبنیاد بودند موافقه صورت گرفت که باید آنها بعد ازفتح کامل وسقوط رژیم دوکتور نجیب به کابل بیا یند وظایف خورا اشغال نمایند . حکو مت موقت پس ازاشغال قدرت سیاسی درتامین امنیت جان ومال شهریان کابل وسایرمناطق افغا نستان را با ، به خد مت گرفتن نیرو های وفا داربه دولت مجاهدین تا مین نماید . حکومت موقت برای تا مین عدالت درسهیم گردیدن تمام احزاب وتنظیم های جهادی واسلامی برادری وبرابری را مراعات نماید .) پس ازفتح کابل ، صبغت الله مجد دی بحیث رئیس جمهورحکومت موقت ازراه جلال آباد بتاریخ بیست وهشتم ماه اپریل سال 1992به کابل مواصلت نمود که نیرو های فاتحان ، امنیت راه را گرفته بودند . صبغت الله مجد دی بعد ازیک هفته درجریان گفتارش ازتلویزیون کابل اعلام نمود که خلاف فیصلۀ پشاورواسلام آباد به حزب وحدت آنچه ازقدرت سیاسی تعین میشد که نشده است ، بتاریخ15ماه می1992عبد العلی مزاری با صبغت الله مجددی درارگ جمهوری ملاقات نمود ه خواسته ها وپیشنها دات خودرا ارایه نمود بعدا عبد العلی مزاری آنچه برایش وعده داده شده بود اعلام نمود وگفت که پنج وزارت وهشت کرسی ازشورا به حزب وحدت درنظر گرفته شده است ، اما آنها ئیکه ازسران تنظیم ها به این موافقت نامه مخالف بودند صف آرا ئی نظا می را آغازنموده آتش جنگ را درشهر کابل مشتعل ساختند که نخستین حمله با سلاح ثقیل ازطرف رسول سیاف یکی ازبنیاد گرا های اسلامی که درپغمان قرارگاه نظامی داشت بالای محلات مسکونی هزاره ها دردشت برچی ومنطقۀ افشارکه به حمایت ازحزب وحدت ورهبرمحبوب آن (عبدالعلی مزاری) بسیج گردیده بودند آغازگردید ونیروهای حزب وحدت به مقاومت ودفاع پرداختند ، حزب وحدت درکابل نیروی لازم دفاعی را دراختیارداشت وازحمایت بی چون وچرای تمام هزاره ها وتورک تباران برخورداربود وپس ازسقوط رژیم دوکتورنجیب فرقۀ 59 به حزب وحدت پیوسته بود وقسمتی ازفرقۀ 69 و نیمی ازقوای 15زرهدار نیز تحت فرمان حزب وحدت قرار گرفته بود . زمانی که نیروهای تحت فرمان وزارت دفاع به حمایت ازرسول سیا ف وارد جنگ شد نیروهای نظامی جنرال دوستم درکابل اندک بود با آنهم یکی ازقوماندا نهای معتبرجنبش ملی درکابل با حما یت ازحزب وحدت به منظورجلوگیری ازگسترش شعله های آتش جنگ اعلام نمود که جنگ را متوقف نمایند که درغیرآن به عواقب نا گوارمواجه خو اهند گردید به تعقیب این اعلا میه نیرو های تازه دم رزمی جنش ملی افغانستان به کابل رسید ، جنگ فروکش نمود ، دردهم ماه جون1992حکو مت مجاهدین مجبورگردیده و اعلام نمود که به حزب وحدت سه کرسی وزارت وسه کرسی شورا واگذار گردیده است اما جنگ بین تنظیم های جهادی که درپشاورباهم یکجا بودند نیز آهسته آهسته آغازگردیده تداوم یافت . درهمین آوان که عبدالعلی مزاری وهمکارانش با حمایت نیروهای جنبش ملی تا حدی ازاحساس اضطراب ونگرانی دورشده بودند طالبان حملات خودرا ازجنوب کابل آغازنموده آمادۀ هجوم قوی به کابل شد ند وبه مناطق تحت نفوذ حزب وحدت نیزحملا تی انجام داد ند اما به عقب زده شد ند ، قوماندا ن جنبش ملی درجریان گزارش به جنرال دوستم ازطریق مخابره گفته بود تمام نیرو های جنبش ملی وحزب وحدت دریک سنگر واحد قرار دارند وحملات دشمن را دفع میکنند .... جنرال دوستم میگوید روزهای دشواری بود وقتی با استاد مزاری تما س گرفته خواستم که او به محل امن تری منتقل گرد د استاد مزاری اظهارداشت من ملت ام را زیرآتش گذاشته رفتن بجای امن تررا برای خود زیبنده نمی بینم سرنوشت من با سرنوشت مردم گره خورده است . طالبان که مقا ومت بیش ازحد نیرو های حزب وحدت را درمقابل نیروهای سیاف ومتحدین نظامی او وجنگ شجاعانۀ افراد مسلح وفادار به عبدالعلی مزاری را مشاهده نموده بود ند به حیله های شیطانی متوصل گردیده بابه مزاری را به چهار آسیا مقرطالبا ن دعودت نمو دند وگفتند روی یک پلا تفورم مشترک که درآینده برای حزب وحدت وطالبان مفید واقع گرد د مذاکره صورت میگیرد، عبد العلی مزاری که شخص صادق وغیوربود با وجود مما نعت بعضی ازدوستان نزد یکش برای اینکه ترسو قلمداد نشود با دونفردیگر مردانه واربه مقر طالبان رفت . جنرال دوستم میگوید : همان روزی که استاد مزاری بنام مفاهمه با طا لبان به چهار آسیا حرکت کرده بودمن همراه استاد محقق با محمود مستری نما یندۀ خاص ملل متحد وهیئت اعزامی همراه او که ازطرف پاد شاه سابق (ظاهرشاه)اعزام شده بود ودرترکیب هیئت محترم عبد الا حد کرزی(پدررئیس جمهورکرزی)دوکتورستارسیرت ، سلطان محمود غازی، جنرال عبد الحکیم کتوازی حضورداشتند مصروف بودیم درهمان روز یک رول فیلم بدستم رسید به عجله به گوشه یی رفتم فیلم را به شعاع آفتاب گرفتم دیده شد که دستهای استاد مزاری را طالبان بسته وچند نفربه سر وروی آو چنگاوبودند من موضوع را با محمود مستری وهیئت اعزامی شاه طرح کردم تا راهی پیدا شود که استاد عبد العلی مزاری نجات داده شود اما افسوس که تلاش ها به جا ئی نرسید ! طالبان عبدالعلی مزاری ودونفر همرا هان اورا بنام اینکه به قندهار نزد ملا عمر می برند بتاریخ 22حوت مطابق(12مارچ 1995میلادی) درچهار آسیا به هلیکوپتر سوار کرده بعداً به شهادت رسانیده ودرمنطقۀ غزنی ازطیاره بیرون انداخته بود ند که تابوت بابه مزاری ازغزنی تا به با میان وازآنجا تا مزارشریف توسط جوانان هزاره ودوستانش دست بدست وشانه به شانه انتقال داده شده با مراسم شانداری با اعزاز واکرام به خاک سپرده شد روحش شاد باد ( ومن ا لله التوفیق)11 / 3 / 2008میلادی
Geen opmerkingen:
Een reactie posten