zondag 20 januari 2008

ترک ستیزی یا کشور پرستی- م. قزوینی

ترک ستیزی یا کشور پرستی- م. قزوینی


آزاد تبریز- چند سال پیش وقتی با جمعی از دانشجویان فعال آذربایجانی آشنا شدم و فعالیت های خود را به کمک آنان آغاز کردم، اولین توصیه ای که از دوستان سابقم شنیدم این بود که همواره توجه داشته باشم تا کارهایم به گونه ای نباشد که تجزیه طلبان از آن بهره مند گردند. آنها این گونه عنوان می کردند ما تا زمانی تبدیل به دشمن تو نخواهیم شد که به این گربه، یعنی نقشه ایران، اعتقاد داشته باشی…
به خاطر دارم که یک بار برای گرفتن مجوز تکثیر یک نشریه ادبی قرار شد که من به مسئولین دانشگاه مراجعه کنم، چون مسئولین برای دفعه اول بود که با من مواجه می شدند قبل از اینکه به بحث در مورد نشریه بپردازند، اقدام به پرس و جو در مورد نظر من نسبت به مسئله آذربایجان می کردند، و وقتی جواب های مبهم مرا می شنیدند شروع به نصیحت می کردند. شنیدن این نکته که فعالیتها نباید خدشه ای به تمامیت ارضی ایران وارد کند، برایم تکراری شده بود. تعجبم از این بود که نشریه مذکور یک نشریه ادبی شامل چند شعر عاشقانه و یا وصف طبیعت بود ولی برخورد مسئولین به گونه ای می نمود که انتشار آن همانند حمله روسها به ایران و مترادف احتمال جدایی برخی اراضی ایرانی است… پس از گرفتن مجوز، یکی از معاونین حراست با دعوتی مؤدبانه مرا به دفترش احضار نمود و همان حرفهای تکراری را دوباره گویی کرد، او گفت که “حفظ نظام و کشور باید اولویت همه باشد اما نظام بدون کشور ایران معنی پیدا نمی کند”…
توصیه های دوستان سابق و هشدارهای مسئولین حکومتی باعث شده بود که فکر کنم که یک حس نیرومند کشورپرستی (البته بهتر است بگویم گربه پرستی) در ذهن برخی از ایرانیان وجود دارد و این حس موجب ایجاد هم احترامی افراطی و هم نگرانی کاذب نسبت به موجودیت این کشور شده است و بدین سبب هر فعالیتی را که با تعریف آنها از ایران مطابقت ندارد خطرناک می دانند. البته این حس گربه پرستی در ذهن برخی از عوام که متأثر از تبلیغات هستند وجود دارد، اما آنچه که اینک برای من روشن گردیده این است که غالب رواج دهندگان کشورپرستی خود میهن پرست نبوده بلکه حس ترک ستیزی و یا عرب ستیزی خود را در قالب ایران پرستی بیان می دارند.

در زمانی که ابرقدرت اتحاد جماهیر شوروی هنوز فرونریخته بود، ایران دریاچه خزر را به نسبت مساوی و بر اساس قوانین بین الملل و توافقات متقابل، با همسایه شمالی خود تقسیم نموده بود. اما آنچه که امروز از خزر صدقه وار نصیب طرف ایرانی می گردد چیزی بیش از یازده درصد آن نیست. البته آنچه می خواهم بگویم واکنش جریان باصطلاح میهن پرست ایرانی نسبت به این قضیه است.
مسئولین حکومتی که کشورپرستی را با فاشیسم شیعی مختلط کرده اند، غالباً در سعی هستند که از طرح این موضوع در محافل مختلف جلوگیری کنند تا در آرامش بیشتر بتوانند داد و ستد خود را با طرف روسی انجام دهند و زمانی که مجبور به پاسخ گویی می شوند از تلاششان برای سهم بیست درصدی خبر می دهند. همان هایی که جمهوری آذربایجان را با نام ایران شمالی می خوانند و ادعای مالکیت بر آن دارند، هیچ سخنی از تقسیم دریای خزر به زبان نمی آورند. کسانی که حتی نام خزر را قبول ندارند و از تمام توان خود استفاده می کنند تا نام مازندران را رسمی کنند، تا کنون اشاره ای به مسئله تقسیم دریا در تریبون های خود نگرده اند…

تعمق در این مورد و موارد مشابه (همچون قراردادهای نفتی با طرف چینی) باعث می گردد تا تفکر خود را در مورد آنها اصلاح کنیم، آنها نه کشورپرستانی شیعه گرا، بلکه ترک ستیزانی هستند که این حس دشمنی خود را با پوشش میهن پرستی به پیش می برند.

البته اکثریت دوستان سابق نیز در موارد فوق الذکر چیزی جز سکوت پیشه نکردند. آنها که در قضایای خرداد هشتادو پنج، تظاهرات مردمی را با اتهام تجزیه طلبی محکوم می کردند و در بیانیه های خود مردم آذربایجان را با اتهامات واهی متهم می نمودند، صدایشان برای مسئله خزر شنیده نشد. همچنین می توان با مطالعه ای اجمالی در مورد ترک ستیزی در دوران پهلوی به راحتی به این مسئله پی برد که جریانهای پان ایرانیستی نه بر اساس انگیزه های ایران پرستانه بلکه به دلیل قلب هویت مردم غیر فارس به ویژه عرب ها و ترکها تشکیل شده بودند و ادامه آن جریان ها همینک نیز قابل مشاهده است…

باید به تفاوت این دو نوع انگیزه (کشور پرستی یا ترک ستیزی) توجه کامل داشت. کشور پرستی مولود عشق به یک جغرافیا و تاریخ متعلق به آن جغرافیاست. البته چون فرد کشورپرست جهان بینی خود را بر اساس احساسات به دست آورده است، توجهی نمی کند که این جغرافیا و تاریخ تا چه اندازه صحت دارد. آن چه مهم است این است که کشورپرستی نتیجه یک علاقه افراطی است، بنابراین تنفر و دشمنی که در این افراد نسبت به فعالین هویت طلب دیده می شود نتیجه تفکر غلط آنها و دیدگاه اشتباه آن ها است. پس این انتظار می رود که با اصلاح این دیدگاه اشتباه، تنفر و دشمنی نیز از بین برود.
اما ترک ستیزی، زاده تنفر به یک ملت است. چون پایه و اساس آن بر دشمنی نهاده شده است، امیدی به اصلاح آن نخواهد بود و مبارزه با این جریان، مبارزه ای در همه عرصه ها خواهد بود. لذا فعالین حرکت ملی باید با شناسایی دقیق جریان مقابل خود، راه مبارزه با آن را انتخاب کنند.

Geen opmerkingen:

 
  • بازگشت به صفحه اصلی