zondag 23 december 2007

سيمای شهرت گريز حامد فاريابی- معرفی كتاب - قسمت اول

بسم الله الرحمٰ الرحيم
حامد فاريابی
صُورِ قلم
( گزينه يی از اشعار )
معرفي شاعر از قلم رحيم ابراهيم
صور قلم . مجموعه ء اشعار حامد فاريابي
ای صور قلم خيز كه تا نامه نويسيم ءءءءء حشر سخن انگيز كه هنگامه نويسيم
نوت : به ارتباط شرح خانواده پدري حامد فاريابي توضيحات مفصلتري ازطرف برادر آن مرحوم ارائه و همچنان عنوان نشر انترنتي « سيماي شهرت گريز - حامد فاريابي » انتخاب گرديد ، اميد است كه مورد پسند فرهنگسالار محترم رحيم ابراهيم واقع گردد .
دكتورهمت فاريابي

تاشكينت اوزبيكستان
بهار------------- 1380
افتخار دارم كه به مناسبت هفتمين سالگرد وفات مرحوم و مغفور حامد فاريابی آن باغبان سوخته جان گلستان شعر ، دسته گلی از چمنستان اشعارش را حضور ادب پروران و دلباختگان معنويت تقديم ميكنم و كار خويش را گلغنچه يی بر مزار پُرنورش ميشمارم كه رنگ وبوی ارادت واخلاص صادقانه ام را نسبت به آثار ماندگار او در برگ های خود دارد .
با اظهار سپاس از تمام كسانی كه درين كار معنوی صميمانه همكاری كردند .
دكتور آريانا پيكار

اظهار شكران
خوشنود و مشعوفيم ازينكه قسمتی از اشعار پدر مرحوم مان حامد فاريابی به همت دكتور آريانا پيكار به چاپ ميرسد و خدمت علاقمندان تقديم ميگردد . اميدواريم كه روزی شاهد چاپ تمام ميراث ادبی آن مرحوم كه جزء ميراث معنوی جامعه بشری است ، بوده باشيم .
با سپاس بيكران ازتمام آن محترمانی كه درين كار ارزنده و ماندگار سهم گرفته اند .
محمد اسلم حامدزاده
« به نمايندگی از فرزندان مرحوم حامد فاريابی »

آرزو های ناكام
اين كه روحش ترك كرده حامد است
خفته زير خاك بيجان ، لب خموش
عقده های آرزو بر سينه برد
تا اجل خاموش كردش از خروش
******
من همان مردم كه اندر زندگی
روح من در محبس تن رنج ديد
طفليم ناشاد رفت و جوانی نامراد
دست از باغ مرادم گل نچيد
******
آه اگر ميشد سينه باز كرد
باكسی بنمود درد و داغها
باز ميكردم دل اين خاك را
می نمودم از نهان ابلاغها
******
آه اگر ميشد كه سينه باز كرد
تاكه همچون لالهء صحرا ز داغ
تالب پر خنده تاول ناز كرد
گرم آتش ديد اين اخگر چراغ
******
رهگذر گر از مزارم بگذری
لحظه يی از بود من يادآوری
خويشی و بيگانه يكسو برنهی
رقتی بر قلب نا شاد آوری
******
زير خاك تيره خفته منتظر
از عظامم ناله ها آيد بيرون
رهگذر گر گوش محرم باشدت
يك دعای خير ميخواهم كنون

حامد فاريابی
مدتی اين مثنوی تآخير شد
مولوی
روزی به دفتر مركز مطالعات افغانستان ( ASC ) كه آدرس موقت مجلهء « چاووش » نشريهء انجمن فرهنگی ميرعليشير نوايی در شهر پشاور بود ، رفتم . محترم محمدظاهر بابری كارمند آن دفتر لفافه يی برايم دادند و گفتند : به آدرس مجله چاووش آمده است .ء لفافه را گشودم . نامهء پرازلطفی بود از دكتور آريانا پيكار .ء درآن نامه ضمن يادكرد نكات قابل تآملی در نشرات مجله چاووش پرسیده بودند كه : « آيا مجموعه يی از اشعار حامد فاريابی را چاپ كرده ايد يا خير ؟ وجه پولی ٱن چند ميشود و چگونه به دسترس تان گذاشته ميتوانم ؟ » ء
من در پاسخ ايشان قيمت تخمينی چاپ كل آثار و گزينه يی از آثار را فرستادم . ايشان توسط فكس fax آدرس پول چاپ گزينه را فرستادند .ء
بعداز دريافت وجه مذكور محترم كوهكن و من در خصوص تهيهء آثار او دست بكار شديم و نامه هايی به انجنير محمد اسلم حامد زاده ، دكتورس كريمه حامد زاده ، محترم محمد اسحاق شمسی ، محترم محمد اشرف شريفی و ديگر دوستان فرستاديم .ء
تا ماه سنبله 1379 هيچ اثری از مرحوم حامد فاريابی به دست ما قرار نگرفت .ء به ناچار تصميم گرفتم گزينه يی را كه خود برايم لطف كرده بود و باخود داشتم چاپ كنم .ء خوشبختانه در جريان ماه سنبله سه جلد از كتاب « نور شناور » يكی بعداز دیگری برای ما رسيد .ء كار حروفچينی مجموعه يی را كه داشتم همراه با اشعار آمده در نور شناور و « تذكرهء رنگين كمان شعر » ختم كردم عء از محترم انجنير غفار ريعان شمالی كه در پشاور آمده بودند تقاضا كردم كه پروف proof اول آنرا بخوانند عء ايشان گفتند كه تمام آثار حامد فاريابی را باخود آوردم .ء خوشی من بيش از حد شد و مسوليت بزرگی كه در برابرم بود ، انديشه مندم ساخت .ء
بعداز مشوره يی با كوهكن صاحب به اين قرار رسيدم كه از چاپ مجدد اشعار چاپ شده صرفنظر شود و از آنچه تا اكنون چاپ نشده است ، مجموعه يی فراهم گردد .ء وهم تصميم بر آن شد كه ازين امكان حد اكثر استفاده صورت گيرد و آرايش ظاهری كتاب آنقدرها مهم انگاشته نشود و اشعار بيشتر تقديم گردد .ء يعنی كميت اشعار بر كيفيت چاپ بچربد .ء با اينكه از انتخاب اشعار چاپ شده صرفنظر شد مگر در چند مورد نتوانستم كه به قرار قبلی پابند باشم .ء عدولهای اجباری داشتم .ء
كار انتخاب دربين انبوههء از مصروفيت های دست و پاگير به كندی تمام شد و حروفچينی آن هم به دوش خودم افتاد .ء چون اشعار او افزون بر روش خاص املايی كه داشت ، نقطه گذاری خاصی را هم ايجاب ميكرد .ء
در راه يابی اشعار درين دفتر
اول - به اشعاری كه مسايل عاطفی شاعر را بيان ميداشتند .ء
دوم - به اشعاری كه نكته هايی از زندگی خانوادگی او را احتوا ميكردند .ء
سوم - به اشعاری كه نكته های شهروندی و پيوند شهروندی داشتند .ء
چهارم - به اشعاری كه مسايل ميهنی را تبارز ميدادند .ء
پنجم - به اشعاری كه درد های بشری در آنها ضجه ميكردند .ء
ششم - به اشعاری كه وسعت جهان بينی شاعر را تبارز ميدادند .ء
هفتم - به اشعاری كه اندوه اقشار محروم و مظلوم را فرياد ميكردند .ء
هشتم - به اشعاری كه از مظالم پرده برميداشتند .ء حق اوليت و اولويت داده شد.ء
عنوان مجموعه از غزل « سيرت معقول » گرفته شد .ء مطلع غزل چنين است :ء
ای صور قلم خيز كه تا نامه نويسيم ءءءءء حشر سخن انگيز كه هنگامه نويسيم
درين مجموعه دو نوع تصرف اجباری صورت گرفت :ء
اول - از بيم شلاق تكفير و تعذير يكی دو كلمه تغيير داده شد ، اميد كه عذرم معقول آيد .ء
دوم - درهنگام نقل اشعار ناخودآگاه كلماتی ازقلم مرحوم حامد فاريابی يا می افتاده است ويا افزوده ميشده .ء به تعبير ديگر همعنانی كامل سرعت بين ذهن و دست نبوده است .ء چندين بار متوجه اين نكته شده بودم .ء همچنان اشعاری كه دو نقل دارند .ء اين كار ناخودآگاه را در مواردی آشكار ميسازند .ء بادرنظرداشت اين نابسامانی كه از ناخوب هنجاری عاطفی سرچشمه ميگيرد ، كلماتی افزودم يا كم كردم در چند مورد محدود .ء آن ابيات واقعيت های ناخوشآيند را باخود داشتند .ء
دشوارترين و پرمسوليت ترين بخش كار فرا رسيد :ء نوشتن يادداشتی درين مجموعه ، آنچنان يادداشتی كه حامد فاريابی و شعر او را اندكی معرفی كند .ء يادداشت های بدردبخوری از زندگانی او داشتم كه به سبب بدسترس نبودن ، از آنها استفاده كرده نتوانستم .ء با آنهم مطالبی به مدد اشعارش سرهم بندی شد تا مقدمه يی باشد برای كارهای آينده و آيندگان .ء
پايان بخش اول
ادامه دارد

Geen opmerkingen:

 
  • بازگشت به صفحه اصلی