zaterdag 8 december 2007

امپراتوری ماد ( قسمت اول )

پـدر در پـدر مـر مـرا تــرك بـود

كه هريك به نيرو يكي گرگ بود

( حكيم نظامي گنجوي )

امپراتوری ماد ( قسمت اول )

مقدمه ای بر چگونگی تشکيل امپراطوری ترک ماد

در بخش مربوط به مانن، مشاهده كرديم كه منابع آشوري، اورارتويي، بابلي و ايلامي اطلاعات جامعي را راجع به تعلقات تباري و زباني ساكنين ماننا-ماد تا اواخر قرن هفتم قبل از ميلاد را به ما ميدهند و طبق اين منابع، كه معتبرترين اسناد تاريخي بشمار ميروند، درسرزمين پر جمعيت و ثروتمند آذربايجان از حداقل 4 هزار ق . م. تا حوالی قرن 7 ق . م فقط اقوام التصاقی زبان ( ترک های باستان، اجداد ترکهای آذری امروزی) زندگی ميکردند و همانطور که دربخش مربوط به ايشغوزها، اشاره شد، تنها مهاجرت جديد و ثبت شده در تاريخ، به سرزمين آذربايجان در اواخر قرن 7 ق.م نيز، مهاجرت اقوام ايشغوز بود، و طبق اسناد معتبر تاريخی که در بخش مربوط به ايشغوزها ذکر شد، آنها نيز اقوامی ترک تبار بودند.

در بخش های قبلی ديديم که در آذربايجان (ماننا - ماد مركزی، اورارتو ) تا قرن 6-7 ق . م هيچ اثري از اقوام ، "تات، تاجيک" ( کرد،فارس و..)، که از اواخر قرن 19 با نام هندوايرانی ( آريايی!) شناخته ميشوند؛ ديده نميشود، پس ادعای کسانی که مادها را آريايی معرفی ميکنند کاملأ بی اساس و مغرضانه ميباشد. پروسه تشکيل امپراطوری "ماد" کار 10-20 ساله نبود، بلکه نتيجه حداقل 1000 سال تلاش و زحمت قوتتی ها، لولوبی ها، سابيرها، آذها و...بود.

در لوحه های آشوری به مبارزات سرسخت، شجاعانه و خستگی ناپذير مردم ماننا و ماد مرکزی ( قوتتی ها، سابيرها، توروک ها و ديگر خلقهای التصاقی زبان، بارها اشاره شده است. مردم آذربايجان نزديک به هزار سال در مقابل تجاوزات امپراطوری آشور، يعنی قويترين و قدارترين قدرت آن زمان، ايستادگی و مقاومت کردند، هر چند که بارها در جنگها باختند و موقتأ مجبور به پرداخت خراج شدند، ولی هيچوقت دولت آشور نتوانست آذربايجان را مثل بابل، ايلام، مصر، فلسطين و غيره زميمه خاک امپراطوری خود بکند.

حالا با توجه به اين حقايق مستند تاريخی، آيا منطق و عقل قبول ميکند که تصور کنيم که، اين مردم شجاع که در مدت چند هزار سال در آن سرزمين زيسته، بارها دولتهای مقتدری تاسيس کرده؛ با دادن دهها هزار قربانی از آن خاک دفاع کرده و مدنيت های درخشانی را در آنجا آفريده بودند؛ يکدفعه سرزمين خود را تحويل اقوام بدوی و نيمه وحشی آريايی خيالی تازه از راه رسيده، بدهند تا آنها در آنجا امپراطوری ( ماد )تشکيل بدهند؟ و خودشان هم يکدفعه از صحنه تاريخ ناپديد بشوند؟ آيا اين آريايی های خيالی از کجا بيک باره در آنجا پيدا شدند؟ چونکه تاريخ از آمدن آن موجودات خيالی خبری ندارد. آيا آريايی های نيمه وحشی هنگام ورود به آذربايجان با مقاومتی روبرو نشدند؟ اگر شدند؛ پس چرا هيچ سند آشوری، بابلی و ايلامی به آن اشاره نکرده است؟ اين در حالی است که لوحه های آشوری، بابلی و ايلامی به کوچکترين حوادث آذربايجان در آن زمان دقيقأ اشاره کرده اند. پان فارس ها و اربابان آرياپرستشان از جواب دادن به اين سوالها و دهها سوال ديگر کاملا عاجز هستند، لذا در دروغ بافی هايشان هميشه سعی کرده اند آذربايجان را تا قبل از تشکيل امپراتوری ماد خالی از سکنه نشان بدهند.

آنهائی که فقط بخاطر منافع سياسی خود، سعی ميکنند تا مادها را آريايی؟ نشان بدهند، تنها منبعی که با آب و تاب بدان استناد ميکنند، نوشته ای از "هرودت" ميباشد، که شش قبيله تشکيل دهنده امپراتوری ماد را بين ترتيب ذکر کرده است: بوس ـ بوسای، موغ، بودی، پارتاکئن، آريزانت و ستروخات. و ادعا ميکنند که جهار قبيله آخری اسمهای هندواروپايی ميباشند.

البته تاريخدانان ديگری ثابت ميکنند که تمام اين اسامی، ترکی قديم ميباشند. از جمله پروفسور ذهتابی در صفحات 528-531 در کتاب "تاريخ ديرين ترکان ايران ، جلد 1" با استناد به "ديوان لغات الترک" ثابت ميکند که هر شش تای اين اسامی ، کلماتی از ترکی قديم است که در 1000 سال پيش محمود کاشغری در لغت نامه اش آورده است. البته "هرودت" هيچ اشاره ای به نژاد و زبان مادها نکرده است.

ضمنا در کتيبه ها و لوحه های آشوری، بابلی، ايلامی و اورارتويی، هم زمان با دوره تشکيل دولت ماد، هيچ نشانه ای از شش قبيله ای که هرودت ذکر کرده، وجود ندارد. از آن گذشته، بر فرض محال، اگر هم آن اسامی ( شش قبيله هرودت )، اسامی ترکی نبودند، حالا کسانی که با استناد به نوشته يک سطری "هرودت"، سعی در آريايی نشان دادن مادها ميکنند، پس چرا به دهها کتيبه و لوحه آشوری، بابلی، اورارتويی و ايلامی که قدم به قدم پروسه تشکيل امپراطوری ماد را ميتوان در آنها ديد، و همچنين صدها اسامی قلعه ها، رهبران، کوهها، منطقه ها و غيره که به تصديق همه زبانشناسان و تاريخ دانان، کاملا اسامی غير آريايی و مربوط به اقوام آلتايی ميباشند، بی توجه بوده و به آنها اصلا اشاره هم نميکنند؟

آقای "ناصر پورپيرار" در جلد اول، کتاب "تاملی در تاريخ ايران " با آوردن قسمتهايی از نوشتجات "هرودت"، ثابت ميکند که "هرودت" تاريخدان نبود، بلکه يک نقال بود و نوشته های او ارزش تاريخی ندارد. همچنين در نوشته های او که برای اولين بار در 200 سال پيش پيدا شدند، دستکاری های زيادی صورت گرفته است بطوری که در چاپ های مختلف، فرقهای فاحشی در محتوای آن وجود دارد. امروزه در محافل علمی، اکثر نوشتجات هرودت را افسانه و قصه حساب ميکنند.

"هرودت ( 420-486 )" تقريبا 200 سال بعد از قيام سراسری ماد به رهبری " خيشتريتی" (سال 673 ق . م ) زندگی می کرد، و نوشته هايش درباره تمدن های قبل از زمان خودش را، بر اساس افسانه هايی که در زمان او رايج بود، نوشته است. اقوام پارس که در افسانه بافی و وارونه نشان دادن حقايق استاد هستند، "شاهنامه نمونه آن است"، در آنزمان نيز برای محو تاريخ ماد، افسانه های زيادی در باره مادها ساخته بودند. "هرودت" در اين باره مينويسد که در زمان او چهار افسانه کاملا مختلف در باره مادها رايج بود، و مينويسد که "من هر چهارتا را شنيدم و يکی را که به نظرم، به حقيقت نزديک می نمود، انتخاب کرده و به قلم در آوردم". البته آن را هم که "هرودت" انتخاب کرده و بدست ما رسيده است، افسانه ای بيش نيست.

"هرودت" در آن زمان هيچ اطلاعی از نوشتجات مستند لوحه های آشوری، بابلی و غيره که اطلاعات دقيقی را راجع به حوادث ماد و ماننا به ما می دهند، را نداشته است و نوشته هايش را فقط بر اساس افسانه های رايج در زمانش نوشته است، لذا برای شناخت امپراطوری ماد و هويت تباری اقوام تشکيل دهنده آن، تنها منابع مستند و قابل اطمينان، لوحه های آشوری، اورارتويی، بابلی و ايلامی همزمان ميباشد، و همه آنها تائيد ميکنند که تشکيل دهندگان امپراتوری ماد همان قوتتی ها، لولوبی ها، ايشغوزها و ديگر اقوام آلتايی بومی سرزمين ماد ماننا را بودند.

سه نفر از شاهان آشوری، "تيقلت پيله سر سوم"، "سارگون دوم" و "سنخريب" در بين سالهای 673-744 ق . م بارها به ماد مركزي (همدان، ساوه، زرند، سنقر، كاشان، غرب قم، قزوين و زنجان ) و ماننا لشكركشي كرده و با اردوی خود اقصي نقاط آنجا را گشتند و اسامي تك تك قلعه ه، شهره،روده، كوهه، قبايل، رهبران و سركردگان آنها را در كتيبه ها و سالنامه هايشان نام برده اند و در بين آنهمه اسامي ذكر شده هيچ اسم به اصطلاح آريائی ديده نميشود. و اين اسناد ثابت می کنند که، ساكنين ماننا - ماد فرزندان همان قوتتي-لولوبيه، سابير ه، هوري ه، توروك ها وديگر قبايل التصاقي زبان بودند كه از 4000 ق . م در كتيبه هاي سومري-اككدي نيز بارها به آنها اشاره شده بود و آنها بودند که امپراطوری ماد را ايجاد کردند. و اگر به نقشه امروزي آذربايجان جنوبی هم نگاهی بكنيم، باز ميبينيم كه امروزه نيز اکثريت عمده ساكنين اين مناطق، تركها ميباشند، كه وارثين و فرزندان آن اقوام التصاقي زبان باستانی و ديگر اقوام التصاقي زبان (اوغوز ه، قبچاقها و ... ) كه بعدها به اين سرزمين آمدند، ميباشند. هند و ايرانيها ( کردها، فارسها ) ساکن در آذربايجان امروزی، در مدت يک صد سال اخير بدانجا آورده شده اند؛ برای مثال، کردهای مکری که اکثريت کردها در شهرهای جنوبی استان آذربايجان غربی ( سويوخ بولاخ، بوکان، اشنويه، خانا، ساری داش) امروزی را تشکيل ميدهند، در زمان صفويان از سيستان بلوچستان که مسکن آنها بود، به شمال عراق کوچانده شدند و در بين سالهای 1900-1930 با اقدامات و سازماندهی انگليس و دولت دست نشانده ايران از عراق به آذربايجان آورده شدند. زبان آنها بيشترين شباهت را با زبان بلوچی دارد.

برگرفته شده از آذر سيس
ادامه دارد

Geen opmerkingen:

 
  • بازگشت به صفحه اصلی