ارسالی غلام سخی از كانادا
علامه دهخدا و اثر بایکوت شده فردوسی- سید حیدر بیات
سه شنبه,۴ دی ۱۳۸۶
آزاد تبریز- میان پنهانکاریها و بزرگنماییهای « پيروان ناسيوناليزم رژيم پهلوی »که بعضی از آثار را که به نفعشان نیست پنهان و بعضی را که به نفعشان هست بزرگنمایی و آگریندیسمان میکنند، کتاب یوسف زلیخای فردوسی سرنوشت دیگری پیدا کرده است. بدین معنا که چون این منظومه در جامعه نسبتا شایع بوده و خوانندگانی داشته است، پنهان کردن آن میسر نبود. حتی زمانی که عمال رضاشاه مزاری برای فردوسی دست و پا کردند در سنگ آن مزار نیز «این مکان نظر به ظن قوی مدفن حکیم ابوالقاسم فردوسی ناظم کتاب شاهنامه و داستان یوسف و زلیخا است» نوشتند. اما این اثر فردوسی به صراحت تمام بر ضد شاهنامه بود و توبهنامه فردوسی محسوب میشد و تقریبا امکان مانور بر روی شاهنامه را از حضرات میگرفت چه فردوسی به صراحت سروده بود:
ندانم چه خواهد بدن جز عذاب
ز کیسخرو و جنگ افراسیاب
برین می سزد گر بخندد خرد
زمن خود کجا کی پسندد خرد
که یک نیمه عمر خود کم کنم
جهانی پراز نام رستم کنم
دلم گشت سیر و گرفتم ملال
هم از گیو و طوس و هم از پور زال
نگویم دگر داستان ملوک
دلم سیرشد زاستان ملوک
دوصد زان نیرزد به یک مشت خاک
که آن داستانها دروغ است پاک
خواندن این اشعار برای « برای پيروان خط ناسيوناليزم پهلوی »قابل تحمل نبود و این توبه نامه همچنان در گلویشان گیر کرده بود که به ناگاه فکر بکری در آسمان ذهنشان جرقه زد و این کتاب را منسوب به فردوسی و نه از آن فردوسی اعلام کردند. بزرگترین دلیلی که برای این کار داشتند، ضعف ادبی این کتاب نسبت به شاهنامه بود.امروز که سیدی لغتنامه یا به قول حضرات لوح فشرده لغتنامه دهخدا را ابتیاع و در کامپیوتر نصب میکردم، در بخش مربوط به زندگی و آثار دهخدا نکتهای تعجبم را برانگیخت و بلافاصله به دکتر صدیق زنگ زدم و این نکته را به ایشان گفتم ایشان هم مثل من تعجب کردند. آن نکته این است:«مرحوم دهخدا نسخهای خطی از یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی در کتابخانه خود داشتند که تمام آن را تصحیح و تحشیه کردهاند. ایشان برخلاف بعضی از معاصران از جهت ارزش ادبی بدین کتاب علاقه بسیار داشتند.»(لوح فشرده لغتنامه دهخدا)گفتنی است که این اثر دهخدا تاکنون از سوی « ناسيوناليستها » اجازه انتشار نیافته است و چه بسا …درست است بعد از فردوسی مرحوم دهخدا نیز بایکوت میشود و « پیروان شوونيزم پهلوی » هر آنکس را که در فراروی راه قرار میگیرد قیچی میکند.بعدالتحریر: این اثر فردوسی را جناب دکتر صدیق تصحیح و توسط انتشارات فتحی تهران منتشر کردند. اما مسئلهی جالبی در این میان اتفاق اتفاد. وزارت ارشاد اجازه نداد کتابها را از چاپخانه خارج کنند و ناشر را مجبور کرد که عبارت «منسوب به» را بر روی جلد اضافه کند از آنطرف چون جلد چاپ شده بود و کلی ضرر متوجه ناشر میشد لاجرم با حروفی که به حروف ملخی معروف هستند کلمه منسوب به را بر روی جلد حک کردند که در چاپهای اول باسمهای بودن این عبارت کاملا مشخص است. سوال اینجاست که در کدام مملکت وزارت ارشاد به جای محققان تصمیم میگیرد که انتساب یا عدم انتساب یک اثر را به شخصی اعلام یا نفی کند. در واقع محقق باید برای نظر خود آزاد باشد و تنها میتوان او را نقد کرد.اما مسئله دکتر خیام پور از این هم جالبتر است. مرحوم دکتر خیامپور که پایان نامه دکترایش را در زمینه یوسف زلیخاهای ترکی و فارسی نوشته بود و به این اثر فردوسی هم اشاره کرده بود در زمان پهلویها نزدیک به هفت سال بیکار ماند و بعد از آنکه نسبت این منظومه را به فردوسی انکار کرد در دانشگاه تبریز به عنوان استاد ممتاز! مشغول به کار شد.منبع:آلما یولو
مخابره شده در سرویس اخبار آذربايجان, مقالات و مصاحبه ها چاپ مطلب
علامه دهخدا و اثر بایکوت شده فردوسی- سید حیدر بیات
سه شنبه,۴ دی ۱۳۸۶
آزاد تبریز- میان پنهانکاریها و بزرگنماییهای « پيروان ناسيوناليزم رژيم پهلوی »که بعضی از آثار را که به نفعشان نیست پنهان و بعضی را که به نفعشان هست بزرگنمایی و آگریندیسمان میکنند، کتاب یوسف زلیخای فردوسی سرنوشت دیگری پیدا کرده است. بدین معنا که چون این منظومه در جامعه نسبتا شایع بوده و خوانندگانی داشته است، پنهان کردن آن میسر نبود. حتی زمانی که عمال رضاشاه مزاری برای فردوسی دست و پا کردند در سنگ آن مزار نیز «این مکان نظر به ظن قوی مدفن حکیم ابوالقاسم فردوسی ناظم کتاب شاهنامه و داستان یوسف و زلیخا است» نوشتند. اما این اثر فردوسی به صراحت تمام بر ضد شاهنامه بود و توبهنامه فردوسی محسوب میشد و تقریبا امکان مانور بر روی شاهنامه را از حضرات میگرفت چه فردوسی به صراحت سروده بود:
ندانم چه خواهد بدن جز عذاب
ز کیسخرو و جنگ افراسیاب
برین می سزد گر بخندد خرد
زمن خود کجا کی پسندد خرد
که یک نیمه عمر خود کم کنم
جهانی پراز نام رستم کنم
دلم گشت سیر و گرفتم ملال
هم از گیو و طوس و هم از پور زال
نگویم دگر داستان ملوک
دلم سیرشد زاستان ملوک
دوصد زان نیرزد به یک مشت خاک
که آن داستانها دروغ است پاک
خواندن این اشعار برای « برای پيروان خط ناسيوناليزم پهلوی »قابل تحمل نبود و این توبه نامه همچنان در گلویشان گیر کرده بود که به ناگاه فکر بکری در آسمان ذهنشان جرقه زد و این کتاب را منسوب به فردوسی و نه از آن فردوسی اعلام کردند. بزرگترین دلیلی که برای این کار داشتند، ضعف ادبی این کتاب نسبت به شاهنامه بود.امروز که سیدی لغتنامه یا به قول حضرات لوح فشرده لغتنامه دهخدا را ابتیاع و در کامپیوتر نصب میکردم، در بخش مربوط به زندگی و آثار دهخدا نکتهای تعجبم را برانگیخت و بلافاصله به دکتر صدیق زنگ زدم و این نکته را به ایشان گفتم ایشان هم مثل من تعجب کردند. آن نکته این است:«مرحوم دهخدا نسخهای خطی از یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی در کتابخانه خود داشتند که تمام آن را تصحیح و تحشیه کردهاند. ایشان برخلاف بعضی از معاصران از جهت ارزش ادبی بدین کتاب علاقه بسیار داشتند.»(لوح فشرده لغتنامه دهخدا)گفتنی است که این اثر دهخدا تاکنون از سوی « ناسيوناليستها » اجازه انتشار نیافته است و چه بسا …درست است بعد از فردوسی مرحوم دهخدا نیز بایکوت میشود و « پیروان شوونيزم پهلوی » هر آنکس را که در فراروی راه قرار میگیرد قیچی میکند.بعدالتحریر: این اثر فردوسی را جناب دکتر صدیق تصحیح و توسط انتشارات فتحی تهران منتشر کردند. اما مسئلهی جالبی در این میان اتفاق اتفاد. وزارت ارشاد اجازه نداد کتابها را از چاپخانه خارج کنند و ناشر را مجبور کرد که عبارت «منسوب به» را بر روی جلد اضافه کند از آنطرف چون جلد چاپ شده بود و کلی ضرر متوجه ناشر میشد لاجرم با حروفی که به حروف ملخی معروف هستند کلمه منسوب به را بر روی جلد حک کردند که در چاپهای اول باسمهای بودن این عبارت کاملا مشخص است. سوال اینجاست که در کدام مملکت وزارت ارشاد به جای محققان تصمیم میگیرد که انتساب یا عدم انتساب یک اثر را به شخصی اعلام یا نفی کند. در واقع محقق باید برای نظر خود آزاد باشد و تنها میتوان او را نقد کرد.اما مسئله دکتر خیام پور از این هم جالبتر است. مرحوم دکتر خیامپور که پایان نامه دکترایش را در زمینه یوسف زلیخاهای ترکی و فارسی نوشته بود و به این اثر فردوسی هم اشاره کرده بود در زمان پهلویها نزدیک به هفت سال بیکار ماند و بعد از آنکه نسبت این منظومه را به فردوسی انکار کرد در دانشگاه تبریز به عنوان استاد ممتاز! مشغول به کار شد.منبع:آلما یولو
مخابره شده در سرویس اخبار آذربايجان, مقالات و مصاحبه ها چاپ مطلب
Geen opmerkingen:
Een reactie posten