zaterdag 10 november 2007

ژان ژاک روسو

ژان ژاک روسو


ژان ژاک روسو( ۱۷۱۲ ـ ۱۷۷۸ ) متفکر سوئیسی، در سده هجدهم و اوج دوره روشنگری اروپا می‌زیست.
اندیشه‌های او در زمینه‌های سیاسی، ادبی و تربیتی، تأثیر بزرگی بر معاصران گذاشت. نقش فکری او که سالها در پاریس عمر سپری کرد، به عنوان یکی از راهگشایان آرمانهای انقلاب کبیر فرانسه قابل انکار نیست. اگر چه روسو، از نخستین روشنگرانی است که مفهوم حقوق بشر را بطور مشخص به کار گرفت، اما نزد او از این مفهوم تنها می‌توان به معنایی ویژه و محدود سخن به میان آورد. در مجموع باید گفت که وی رادیکال تر از هابس و جان لاک و شارل دو مونتسکیو می‌اندیشید. شاید به همین دلیل است که برخی از پژوهشگران تاریخ اندیشه، وی را اساسا" در تداوم سنت فکری عصر روشنگری نمی‌دانند، بلکه اندیشه او را بیشتر در نقد فلسفه روشنگری ارزیابی می‌کنند. برای روسو، صرفنظر کردن انسان از آزادی، به معنی صرفنظر کردن از خصلت انسانی و «حق بشری» است. روسو تلاش می‌کند، نوعی هماهنگی میان آزادی فردی و جمعی ایجاد نماید. وی این کار را در اثر معروف خود «قرارداد اجتماعی» که در سال ۱۷۶۲ میلادی نوشته شد، انجام می‌‌دهد.
برخی از گفته ها و نوشته های او :
«آدمی‌را، به‌تمام فصول اندیشیدن، ضرورت است.»

«آن که اندک رنجی را تحمل نتواند، محتمل است که به‌رنجی کلان گرفتار آید.»
«آن‌که به‌گردنکشی بیان کند که: "برون از خانه خدا، سلامتِ کردار وجود ندارد"، باید به‌ترک بلدش مجبور سازند.» قرارداد اجتماعی، کتاب ۴، بخش ۸
«اعتماد، معراج روح است.»
«اگر دروغ تنها ناجی ما است، دیگر همه‌چیز نابود و ما فنا شده‌ایم.»
«انسان، آزاد زاده شده اما در همه‌جا به‌بند است.» قرارداد اجتماعی، کتاب ۱، بخش ۲
«اولین قطرات اشک کودکان "خواهش" است، اگر به ‌آن توجه نشود به‌زودی تبدیل به‌"فرمان" خواهد شد.»
«اولین کسی که با کشیدن حصار به‌دور قطعه زمینی، ادعای مالکیت نمود و انسان‌های ساده دل نیز به‌اراده او تمکین نمودند، اولین بنیانگذار جامعه بورژوازی بود. از چه جنگ‌های خانمان‌سوز، و چه جنایت‌ها و کشتارهای بی‌رحمانه، و از چه رنجها و شوربختی‌ها جلوگیری می‌شد اگر، یک نفر آن حصار را می‌کوبید و فریاد سرمیداد: مردم! هشیار باشید و به‌این شیاد اعتماد نکنید که فنا خواهید شد! ثمره این خاک متعلق ِ به‌همه‌گان است و زمین به‌هیچ‌کس تعلق ندارد!»
«بالاترین لذت، رضایت از خویشتن است.»
«به‌مجرد زاده‌شدن، پا به‌صحنه جنگ می‌گذاریم و با مرگِ خود، آن را ترک می‌کنیم.» رؤیاهای تنهائی
«بیسوادی، نه‌تنها فاقد هرگونه تأثیر سوء بر پاکدامنی و آداب و سنن است، بل‌که در تقویت آن نیزمؤثر واقع می‌شود.»
«پاکدامنی، متکی به ‌نیرو است.»
«تا زمانی که کشت و زرع به‌دیده احترام نگریسته می‌شد، از کاهلی و فقر آثاری نبود و عادات زشت در میان مردم نیز به‌مراتب کمتر دیده می‌شد.» جواب نهائی
«تکامل گیاهان، به‌روش اصلاح ِ انواع، و کمال آدمی از راه تربیت ممکن است.»
«تناسب روابط غریزی، در هر سده‌ای که قرار داشته باشیم، غیرقابل تغییر است.»
«ثروتمندان، طلا را بر شایستگی ترجیح می‌دهند.»
«ثروتمندان، فقر را به‌دو روش ایجاد می‌کنند، اول فقر ِ مطلق: به‌این طریق که کارگران را به‌تولید کالاهای تجملی مجبور نموده که این خود به‌کمبود کالاهای اساسی و افزایش قیمت منجر و در نتیجه به اقشار ضعیف‌تر تحمیل می‌گردد. دوم فقر ِ نسبی: اقشار ضعیف جامعه با مشاهده اشیاء جدیدِ تجملی و محرومیت از لذایذ آن، خود را ناکام و نگون بخت فرض می‌کنند.» قرارداد اجتماعی
«جسم هم مانند روح، نیازهای مخصوص به‌خود را دارد.» رساله در باره علم و هنر
«چه با‌سعادت سرزمینی که مردمانش در جستجوی صلح و آرامش، سر به‌کوه و دشت نمی‌گذارند، اما کجاست آن سرزمین؟»
«خانواده، قدیمی‌ترین اجتماع بشری و طبیعی‌ترین آنها است.» قرارداد اجتماعی
«در زیر فشار تمایلات نفس، بَرده‌ام، و به‌ندای وجدان، آزادم.»
«در هیچ قصری مایل به‌زیستن نیستم چون تنها به‌یک اطاق بسنده می‌کنم.»
«عذابِ بزرگ بر آن‌کس که، واعظ غیر متعظ است.»
«فرزندم! راستی بگو ببینم، آیا روح دارای جنسیت است؟»
«کسی را که بتوان با شدتِ عمل و سخت‌گیری وادار به‌اطاعت نمود، تبدیل به‌موجود ذلیلی خواهد شد.»
«مرد ِ شرافتمند این کوی، کلاهبردارِ کوی دیگر است.»
«منشأ تمام بدطینتی‌ها، ضعف و پریشانی است.»
«نوعی سازگاری و گرایش عاطفی بین انسان‌ها موجود است که در نگاه اول، خود را به‌نمایش می‌گذارد.»
«وجدان، ندای روح، و اشتیاق، تمنای نفس است.»
«هجوم مهمانان، باعث خدشه‌دار شدن مهمان‌نوازی است.»
«هر مجازاتی که برایم در نظر بگیرند، از یادآوری خاطره جنایتم وحشت‌انگیزتر نخواهد بود.»
«هیچ سرسپردگیی کامل‌تر از این نیست که به‌ظاهر ِ آزادگی آراسته باشد، آنجاست که اراده نیز تن به‌اسارت می‌دهد.»
«یک بدن ضعیف، روان را ضعیف می‌سازد.»

Emile .
سه شنبه 17 اكتبر 2006
برگرفته شده از سايت پايگاه علم حقوق ايران

Geen opmerkingen:

 
  • بازگشت به صفحه اصلی