vrijdag 2 mei 2008

سيمای شهرت گريز - حامد فاريابی - قسمت هشتم

آخرين سخن درمورد شاعر بزرگ حامد فاريابی
آخرين سخن ما در باره اين شاعری كه نامش عبدالموءمن ، تخلصش حامد فاريابی فرزند ميرزا غلام دستگير و نواسه ميرزا قاسم بود و :

· در سال ۱۳۱۲ در تكلی خانه شهر ميمنه زاده شد

· در سال ۱۳۲۰ مادرش را از دست داد

· تعليمات خويش را از مدرسه شروع كرد

· در سال ۱۳۲۰ شامل مكتب متوسطه ابوعبيد در شهر ميمنه شد

· در سال ۱۳۲۷ از آن متوسطه فارغ گرديد

· در سال ۱۳۲۸ غرض ادامهء تحصيلات مسلك شامل ليسه عالی زراعت كابل شد

· در سال ۱۳۳۰ از آن ليسه فراغت حاصل كرد

· در سال ۱۳۳۹ پدرش را از دست داد

· مدت ۴۳ سال در مربوطات وزارت زراعت وظيفه اجرآ نمود

· شش دفتر شعر ( نزديك به هفده هزار بيت ) ، دو رساله منظوم و هشت رساله منثور ايجاد كرد

· در اشعارش هميشه درد مردم را فرياد كرد و رنجهای خويش را بيان داشت

· بعداز عمری زندگی مشقت بار و آميخته به فقر درسال ۱۳۷۳ درشهر ميمنه ديده ازجهان فروبست .

از يك درامه اوزبيكی است به اينگونه :

جواهر سقله گن دينگيز ايدی او ءءءءء هنر فن بابيده تينگسيز ايدی او

او صنعت يورتی نينگ شونقاری ايردی ءءءءء او ايل نينگ افتخاری ، آری ، ايردی

ايدی قلميش دلی پاك هم اوزی پاك ءءءءء دلی پاك هم تيلی پاك هم سوزی پاك

كونگول بولسه اگر هر قنچه كيم پاك ءءءءء بولور او شونچه جر كوپراق المناك

اجل كوكسونی پاره پاره قيلميش ءءءءء اچين می بغری نی صد پاره قيلميش

يتيلگونچه ينه اول سينگری زاد

و صنعت بابيده بولگونچه استاد

قوياش یوز ييلچه نور ساچماغی لازم

بهار یوز كره گل آچماغی لازم

ترجمه:

او دريای ذخّار بود و يگانه در فن هنر ، او عقاب سرزمين صنعت و افتخار ملت خويش بود .

دلش پاك بود و گفتار و كردارش پاكتر از آن ، قلب به هر اندازه كه منزه بوده باشد ، گفتار و كردار به همان پيمانه پاك است .

اجل سينه اش را پاره پاره كرد و شوكران مرگ جگرش را از هم دريد .

تا قامت افراختن انسانی مانند او و استاد شدنش در صنعت و ادب ، آفتاب بايد صد سال نور افشانی كند و بهار صد بار گل افشانی كند .

ختم درامه زندگی حامد فاريابی

Geen opmerkingen:

 
  • بازگشت به صفحه اصلی